حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

 

قال ابی عبدالله علیه ‏السلام:

اِنَّ مِن حَقیقَةِ الایمانِ اَن تُؤثِرَ الحَقَّ وَ اِن ضَرَّکَ عَلَى الباطِلِ وَ اِن نَفَعَکَ وَ اَن لا یَجوزَ مَنطِقُکَ عِلمَکَ؛

(بحارالانوار، ج 2، ص114)

 

اِنَّ: حرف مشبهة بالفعل – مبنی بر فتح- عامل

مِن: حرف جر- مبنی بر سکون- عامل

حَقیقَةِ: اسم- مصدر- جامد- مفرد- مونث- معرفه به اضافه- معرب/ مجرور به حرف جر- اسم إنّ محلا منصوب – جار و مجرور متعلق به یکون محذوف

الایمانِ: اسم- مشتق- مصدر باب افعال- مفرد- مذکر- معرفه به ال- معرب/ مضاف الیه و مجرور

 

اَن تُؤثِرَ الحَقَّ وَ اِن ضَرَّکَ عَلَى الباطِلِ وَ اِن نَفَعَکَ: خبر إنّ – محلا مرفوع

وَ اَن لا یَجوزَ مَنطِقُکَ عِلمَکَ: معطوف به خبر إنّ – محلا مرفوع

 

اَن: حرف ناصبه – عامل – مبنی بر سکون /

تُؤثِرَ: فعل – مضارع منصوب- مفرد مذکر مخاطب- ثلاثی مزید باب افعال- مهموز- متعدی/ فعل و فاعل ضمیر مستتر أنت

أن توثر: تأویل به مصدر می رود: إیثار الحق ... : ترجیح دادن حق

الحَقَّ:اسم- جامد – اسم مصدر- مفرد- مذکر- معرفه به ال- معرب/ مفعول به و منصوب

 

وَ: واو حالیه – غیرعامل- مبنی بر فتح

اِن: حرف شرط – عامل – مبنی بر سکون

ضَرَّ: فعل – ماضی – مفرد مذکر غایب- ثلاثی مجرد- مضاعف- متعدی/ فعل و فاعل ضمیر مستتر هو – فعل شرط محلا مجزوم

کَ: اسم- ضمیر متصل نصبی- مفرد مذکر مخاطب/ مفعول به و محلا منصوب

وَ اِن ضَرَّکَ: جمله حالیه (ذوالحال: الحق) – محلا منصوب

عَلَى: حرف جر- عامل- مبنی بر سکون

الباطِلِ: اسم- جامد – اسم مصدر- مفرد- مذکر- معرفه به ال- معرب/ مجرور به حرف جر – جار و مجرور متعلق به أن توثر

 

وَ اِن: مانند قبلی

نَفَعَ: فعل – ماضی – مفرد مذکر غایب- ثلاثی مجرد- سالم- متعدی/ فعل و فاعل ضمیر مستتر هو – فعل شرط محلا مجزوم

وَ اِن نَفَعَکَ: جمله حالیه (ذوالحال: الباطل) – محلا منصوب

کَ: مانند قبلی

وَ: حرف عطف- غیرعامل

اَن: مانند قبلی

لا : حرف نفی

یَجوزَ: فعل – مضارع منصوب منفی- مفرد مذکر غایب- ثلاثی مجرد- معتل(اجوف واوی) – متعدی/ فعل

أن لا یجوز: تأویل به مصدر می رود: عدم جواز؟

مَنطِقُ: اسم- جامد – مصدر میمی- مفرد- مذکر- معرفه به اضافه- معرب/ فاعل

کَ: اسم ضمیر متصل جری- مفرد مذکر مخاطب/ مضاف الیه و محلا مجرور

عِلمَ: اسم- جامد- اسم مصدر- مفرد- مذکر- معرفه به اضافه- معرب/ مفعول به و منصوب

کَ: مانند قبلی

 

امام صادق علیه السلام:

همانا از حقیقت ایمان این است که حق را اگر چه به ضررت باشد، بر باطل، اگر چه به نفعت باشد ترجیح دهی و دیگر اینکه گفتار تو از علمت تجاوز نکند.

 

نظرات  (۵)

خودم چند تا سوال داشتم:

1)با توجه به اینکه مشتقات 8 تا هستند، آیا مصدرهای ثلاثی مزید مثل همین "ایمان" را (که در صرف می خواندیم مشتق از فعل ماضی هستند) نباید مشتق حساب کنیم؟


2) افعالی که با حرف جر متعدی می شوند آیا کلمه ای را که بعد حرف جر آمده باید ذکر کنیم که مفعول به است یا فقط بگوییم مجرور است کافیه؟

(مثلا در اینجا فعل آثر (باب افعال) خودش متعدی است (برتری داد) و با حرف جر "علی" مجددا متعدی شده (آثر علی = ترجیح داد بر)  آیا باید ذکر کنیم که "باطل" مفعول به دوم است؟

 

3) در جمله های شرطیه : اِن ضَرَّکَ و اِن نَفَعَکَ ، جزاء شرط کجاست؟

اتفاقا من در مورد جمله های شرط می خواستم همین رو بگم:
فکر می کنم در اصل اینطوره: إن ضرک علی الباطلَ، تؤثرُ الحقَ
ضرک علی الباطل : شرط - تؤثرُ الحقَ: جزای شرط

البته اگر این جمله را حالیه بگیریم معنا می شود: جق را ترجیح بده در حالیکه نسبت به باطل به ضررت باشد و اگر شرط بگیریم همانطور که در حدیث قبل توضیح داده شد این جمله باید علت برای جمله بعدش باشد. معنا می شود: اگر در مقابل باطل به ضررت باشد ،حق را ترجیح بده .

که من بنظرم این علت نمی شود!
کدام را باید گرفت: حالیه یا شرطیه یا هر دو باهم معنا می دهد؟
  • فرید افتخاری
  • این که مصدر مشتق از فعل ماضی است یا بالعکس ، محل اختلاف بین نحاة است (در دو طرف آن قائل دارد) و در سطح بحث های ما، نتیجه عملی ندارد.

    قبلا گفتیم که افعال متعدی به حرف جر همان متمم یا مفعول بواسطه در فارسی هستند و در ترکیب فقط جار و مجرور ذکر می شود.

    مِن حَقیقه الایمانِ متعلق به یکون محذوف محلا مرفوع خبر مقدم انّ و ان تُؤثِرَ الحَقَّ تاویل به مصدر رفته منصوب و اسم موخر انّ خواهد بود.

    "اَن لا یَجوزَ مَنطِقُکَ عِلمَکَ" تاویل به مصدر رفته معطوف بر اسم انّ و لذا محلا منصوب است.

    إن هم در اینجا شرطیه نیست و به آن إن وصلیه می گویند که جواب نمی خواهد.
    توی معنا هم آن را به جای "اگر" ، "اگر چه" معنا می کنیم.

    هرگاه «إن شرطیّه» بعد از «واو» قرار گیرد و برای تثبیت معنای قبلی باشد، نیاز به جواب ندارد و آن را «إن وَصلیه» نامند. (مبادی العربیّة، رشید الشّرتونی، ج 4، ص 374).

    من فکر می کنم : مصادر ثلاثی مزید جزو  مشتقات نباشند و این که از فعل ماضی مشتق شدند شاید مثل وصف های صرفی این هم مشتق صرفی باشد نه در ترکیب و نحو؟

    و فعل های متعدی یا متعدی بنفسه اند یا متعدی به حرفند که اگر با حرف متعدی شوند فقط می گوییم جار ومجرور مگر اینکه فعلی 2مفعولی باشد که بعد از  جارو مجرور مفعول بگیرد

     

  • پژوهشگر ‌ ‌
  • ( ان توثر الحق ...) آیا جمله  وصفیه برای حقیقه است؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.