حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :

لَن تَکونوا مؤمنینَ حتّى تَعُدّوا البلاءَ نِعمَةً و الرَّخاءَ مُصیبَةً ، و ذلکَ أنَّ الصَّبرَ عِند البلاءِ أعظَمُ مِن الغَفلةِ عندَ الرَّخاءِ .

میزان الحکمة ج 5 ص 608

 

لَن :از حروف ناصبه ، عامل (نفی ابد)

تَکونوا: فعل ناقص ،  مضارع منصوب / فعل و ضمیر بارز (واو) اسم کان محلاً مرفوع

مؤمنینَ :اسم ، غیر مصدر، مشتق ، جمع مذکر سالم ،متصرف، نکره، معرب  / خبر کان منصوب علامت نصب یاءونون

حتّى : حروف ناصبه ، عامل

تَعُدّوا : مضارع منصوب ، جمع مذکر غایب، ثلاثی مجرد، سالم ومضاعف ، متعدی، معلوم/ فعل و ضمیر بارز (واو) فاعل  محلاً مرفوع

البلاءَ : اسم ، غیر مصدر، مشتق ، جمع مذکر سالم ،متصرف، معرفه به ال تعریف، معرب  /مفعول به اوّل منصوب

نِعمَةً : اسم ، مصدر، جامد ، مفرد مؤنث ،متصرف، نکره، معرب  / مفعول به دوّم منصوب

و : عطف غیر عامل

الرَّخاءَ : اسم ، مصدر، جامد ،متصرف، معرفه به ال تعریف، معرب  /معطوف به البلاء َمفعول به اوّل منصوب

مُصیبَةً : اسم ، مصدر، جامد ، مفرد مؤنث ،متصرف، نکره، معرب  / معطوف به نعمة مفعول به دوّم منصوب

 

و : واو حالیه

ذلکَ أنَّ الصَّبرَ عِند البلاءِ أعظَمُ مِن الغَفلةِ عندَ الرَّخاءِ= جمله حال و محلاً منصوب

 

أنَّ الصَّبرَ عِند البلاءِ أعظَمُ مِن الغَفلةِ عندَ الرَّخاءِ= جمله خبر برای ذلک و محلاً مرفوع

 

 

ذلکَ :اسم اشاره ،غیر مصدر،جامد،مفرد مذکر،معرفه، مبنی/مبتدا محلاً مرفوع

أنَّ :حروف مشبهه ،

الصَّبرَ :  اسم ، مصدر، جامد ، مفرد مؤنث ،متصرف، معرفه به ال ، معرب    /اسم أنّ ، منصوب

عِند البلاءِ : عِند: ظرف ، البلاءِ: اسم ، مصدر، جامد ،متصرف، معرفه به ال تعریف، معرب  /مفعول فیه و مضاف الیه

أعظَمُ : اسم ،غیر مصدر، مشتق (اسم تفضیل) ،متصرف، غیر منصرف، سالم، نکره،  معرب/خبر أنّ و مرفوع

مِن : حرف جر ، عامل

الغَفلةِ : اسم ، مصدر، جامد ، مفرد مؤنث ،متصرف، معرفه به ال، معرب  /مجرور به حرف جر

عندَ الرَّخاءِ : الرَّخاءِ: اسم ، مصدر، جامد ،متصرف، معرفه به ال تعریف، معرب  / مفعول فیه و مضاف الیه و مجرور

 

امام کاظم علیه السلام:

شما هرگز مؤمن نیستید مگر آن که بلا و گرفتارى را نعمت شمارید و آسایش و رفاه را مصیبت؛ زیرا صبر بر بلا  ارزشمندتر است از غفلت به هنگام آسایش و خوشى.

نظرات  (۷)

  • مشاوره مدیریت
  • با سلام
    مفید بود
    مستدام باشید
    باز هم سر می زنم تا بیشتر از مطالبتون استفاده کنم
    به نظرم "عند البلا" و "عند الرخا" فقط مفعول فیه میشه.چون مثل توضیحات حدیث 40 احتمالا کلمه بیشتر از یک نقش نمیتونه داشته باشه.
    جمله "ذلکَ أنَّ الصَّبرَ عِند البلاءِ أعظَمُ مِن الغَفلةِ عندَ الرَّخاءِ" حالت چه چیزی بیان میکنه که به اون جمله حالیه میگیم؟
    یه سوال هم در مورد حدیث روز قبل داشتم که خواهش میکنم جناب مشاور یا سایر دوستان پاسخ دهند.
    به نظر من هم رسید که واو حالیه نیست و جمله  بعدش بیان حالت نیست بلکه توضیح علتی برای جمله اول است. 
    سلام دوستان
    به نظر منم جمله حالیه نیست اگه در معنا هم دقت کنیم علت را گفته نه حالت را
  • فرید افتخاری
  • واو حالیه نیست به همین دلیلی که دوستان فرمودند که در معنا در مقام تعلیل است نه بیان حال.

    جمله وذلک ... مسنانفه است (یعنی کلام از نو شروع شده است) و برای تعلیل ماقبل آمده است.

    در اینجا ذلک مبتداست و جمله ما بعد آن خبرش است.

    البته جمله ان الصبرَ ... اعظمُ ... روی هم محلا منصوب است به نزع خافض. نزع به معنای کندن و خافض یعنی عامل جر یا همان حرف جر، پس اگر حرف جر را جایی خذف کنیم مجرور منصوب می شود و به آن منصوب به نزع خافض می گویند.

    اینجا هم اینطور بوده ...و ذلک بان الصبرَ ... اعظمُ ... و این باء در بان حذف شده و لذا جمله بعد از آن محلا منصوب است به نزع خافض.
    بنابراین ذلک محلا مرفوع و مبتداست و جار و مجرور بعدش منعلق به محذوف خبرش بوده است (مثلا اینطور بوده ذلک یکون (یا ثابتٌ) بان الصبر....) که متعلق جارومجرور حذف شده چنانچه در 90 درصد موارد حذف می شود و اینجا به علاوه آن حرف جر هم حذف شده است.

    نزع خافض در قرآن کریم هم متعدد وارد شده است مثل این آیه شریفه که ذَٰلِکَ أَن لَّمْ یَکُن رَّبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ که ترکیب آن مثل همین روایت شریفه در ما نحن فیه است.

    در  "عند البلا" و "عند الرخا" هم عند ظرف است و البلاء و الرجاء هر دو مضاف الیه هستند.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.