حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :

یَا عَلِیُّ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی فِیْکَ مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِی عِیسَى بْنِ مَرْیَمَ لَقُلْتُ فِیکَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ رِجلیک وَ فَضْلِ طَهُورِکَ یَسْتَشْفُونَ‏ بِهِمَا وَ لَکِنْ حَسْبُکَ أَنْ تَکُونَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکَ...

لمسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام    ص : 603

  

 

یَا: حرف ندا؛

عَلِیُّ : منادا ؛

لَوْلَا:حرف شرط غیر جازم که امتناع جواب را به خاطر وجود شرط می رساند

أَنْ تَقُولَ: ان حرف ناصبه،تقول فعل مضارع منصوب به أن،با هم تاویل به مصدر می رود و می شود مبتدا و خبر لولا همیشه موجودٌ محذوف است (در تقدیر این بوده: لولا قولُ طائفهٍ من امتی فیکَ موجودٌ )

طَائِفَةٌ: فاعل ؛

مِنْ أُمَّتِی: من بیانیه جار و امتِ مجرور متعلق به محذوف، ی : مضاف الیه؛جمله بعد از طائفه (نکره) صفت است برای طائفه

فِیْکَ : جار و مجرور متعلق به تقول؛

 

مَا: موصول و مفعول به

قَالَتِ : فعل ؛

النَّصَارَى: فاعل؛

فی عِیسَى: جار و مجرور متعلق به قالت؛

بن : عطف بیان، در اصل ابن بوده و چون بین دو علم واقع شده الف آن افتاده،

مَرْیَمَ :مضاف الیه (چون غیر منصرف است جرش به فتحه می باشد)؛

لَقُلْتُ : لَ : حرف تاکید که در جواب لولا بر سر ماضی وجوباً می آید، قلتُ: فعل و فاعل،

فِیکَ: جار و مجرور متعلق به قلت؛

از قلت تا بهما جواب شرط (لولا) است؛

از فیک تا بهما محلا منصوب مفعول قلتُ؛

 

مَقَالًا : مفعول به ؛

لَا تَمُرُّ: فعل نفی و فاعل ؛

بِمَلَإٍ : جار و مجرور متعلق به تمر ؛

مِنَ الْمُسْلِمِینَ: من بیانیه، جار و مسلمین مجرور  متعلق به محذوف ، جمله بعد از ملاٍ صفت؛

إِلَّا : ادات حصر؛

أَخَذُوا : فعل و فاعل ؛

التُّرَابَ: مفعول به أخذوا ؛

مِنْ تَحْتِ : جار و مجرور متعلق به أخذوا؛

رِجلیک : رجلی : مضاف الیه  و ک : مضاف الیه ؛

 

وَ: عطف ؛

فَضْلِ : معطوف به تراب؛

طَهُورِکَ: طهور: مضاف الیه ؛ک : مضاف الیه؛

یَسْتَشْفُونَ‏: فعل و فاعل؛

بِهِمَا: جار و مجرور متعلق به یستشفون؛

"یستشفون بهما" جمله حال برای فاعل اخذوا ؛

وَ : حرف ربط ؛

لَکِنْ: حرف استدراک و حرف ربط؛

حَسْبُکَ : حسب : اسم فعل ؛ ک : مفعول ؛

أَنْ تَکُونَ: أن حرف ناصبه وتکون مضارع منصوب، أن تکون، تاویل به مصدر رفته فاعل حسب

مِنِّی: جار و مجرور متعلق به تکون؛

 

وَ: حرف ربط؛

أَنَا : مبتدا؛

مِنْکَ : جار و مجرور و متعلق به محذوف،خبر ؛

  

یاعلی ، اگر (بیم ) آن نبود که عده ای ازپیروان من درباره تو مطالبی ( غلوآمیز) بگویند که مسیحیان درباره عیسی بن مریم گفتند قطعا درباره تو سخنی می گفتم که (پس ازاین ) برهیچ گروهی ازمسلمانان گذر نکنی مگر اینکه خاک کفشت و باقیمانده آب وضویت را جهت شفای خود برگیرند و لکن برای تو بس است که تو ازمنی و من از تو...

 

نظرات  (۱)

  • سید حامد فرهنگ
  • خیلی کامل بود.ممنون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.