حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

قال السجاد علیه السلام :

إنّی لأکتُمُ مِن عِلمی جَواهِرَهُ /  کَی لا یَرَی الحَقَّ ذوجَهلٍ فَیُفتِنُنا

وَ قَد تَقَدَّمَنی فیهِ أبـو حَسَنٍ /   إلَی الحُسَینِ وَ أوصَی قَبلَهُ الحَسَنا

وَ رُبَّ جوهَرِ عِلمٍ لو أبوحُ بِـهِ /   لَقیـل لی أنـتَ مِمَّن یَعبُـدُ الوَثَـنا

وَ لاستَحَلَّ رِجالٌ صالِحونَ دَمی /   یَـرَونَ أقبـَحَ مـا یَـأتونَـهُ حَسَنـا

 

إن : حرف مشبهة بالفعل

ی : ضمیر متکلم اسم ان در محل نصب

لأکتم من علمی جواهره : جمله ، خبر ان در محل رفع

ل : حرف تاکید

أکتم : فعل و فاعل

من علم : جار و مجرور متعلق به اکتم

ی : مضاف الیه

جواهر: مفعول به

ه : مضاف الیه

کی : حرف نصب

لا یری : فعل نفی

الحقّ : مفعول به

ذو جهل : فاعل

 

ف : حرف عطف

یفتننا : فعل و فاعل  مفعول

و : حرف عطف

قد تقدمنی : فعل و مفعول

فیه : جار و مجرور متعلق به قد تقدمنی

أبـوحسن : فاعل

إلی الحسین : جار و مجرور متعلق به اوصی که به دلیل ضرورت شعری مقدم شده

 

و : حرف عطف

أوصی : فعل ماضی باب افعال و فاعل

قبله : ظرف (مفعول فیه برای اوصی) و ه مضاف الیه که به الحسین بر میگردد

الحسنا : مفعول به برای اوصی

و: حرف عطف

رب : حرف جر

جوهر : مجرور

علم : مضاف الیه

لو : حرف شرط غیرعامل

أبوح : فعل شرط و فاعل

بـه : جار و مجرور متعلق به ابوح

ل : حرف جواب ، جمله لقیـل لی أنـت ممن یعبـد الوثـنا ، جواب شرط

 

قیـل : فعل ثلاثی مجرد مجهول

لی : جار و مجرور متعلق به قیل

أنـت : مبتدا

ممن : جار و مجرور ، به محذوف ، خبر

یعبـد : فعل و ضمیر مستتر آن عائد صله و فاعل

الوثـنا : مفعول به

جمله یعبد الوثنا : صله برای من موصوله

جمله أنـتَ مِمَّن یَعبُـدُ الوَثَـنا ، محلا منصوب و نایب فاعل برای قیل

 

و : حرف عطف

ل : حرف تاکید

استحل : فعل ثلاثی مجرد ماضی استفعال

رجال : فاعل

صالحون : صفت

دم : مفعول به

ی : مضاف الیه

یـرون : فعل و فاعل

أقبـح : مفعول به

مـا : موصوله و مضاف الیه

یـأتون: فعل و فاعل (ضمیر عائد صله)

ه : مفعول به

جمله یاتونه صله برای ما

حسنـا : مفعول به دوم برای یرون

 

من گوهرهای دانشم را پنهان می‌سازم که نادانی حق را نبیند و ما را به فتنه دراندازد، پیش از من ابوالحسن (علی علیه السلام) و به حسین و قبل از او به حسن ، چنین وصیت کرده بود، چه بسیار گوهر دانشی که اگر افشا کنم، به من گفته می شود : تو از پرستندگان بت هستی و مردمان پارسایی خونم را مباح می‌دارند و این کار بسیار زشتی که انجام داده اند، زیبا می‌بینند.

 

نظرات  (۵)

باتشکر از فائزه خانم
آیا اکتم ماضی باب افعال است؟  چرا عین الفعلش مضموم شده؟

اکتم مضارع ثلاثی مجرد است. (کَتَمَ یکتُمُ)


جمله "یرون اقبح ما یاتونه حسنا" جمله وصفیه برای رجال است؟


در ترجمه اینطور به نظر می رسد که دو بیت آخر وصیت حضرت علی علیه السلام به امام حسن و امام حسین علیهما السلام بوده است، ولی به نظرم با توجه به واو عطف در اول بیت سوم، این قسمت کلام خود امام سجاد علیه السلام است. درسته؟


در کتاب "الوافی ج-1,ص-1   مولف : فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی" به جای صالحون، رجال مسلمون آمده. (پایگاه احادیث نور)

شعر بسیار زیبایی بود با معنای زیباتر

در مورد اکتُمُ صیغه 13 فعل مضارع وزن (فَعَلَ، یفعُلُ)  است که عین الفعل آن مضموم است .

مصراع آخر، حسنا نمی تواند تمییز باشد؟ فعل یری دو مجهولی است؟
  • فرید افتخاری
  • در جواب سمیه : دو بیت آخر وصیت حضرت امیرالمومنین علیه السلام نیست و ظاهرا منظور فائزه هم همین بوده است.

    جمله یرون اقبح ... صفت صالحون هست.

    رای یری اگر به معنای دیدن قلبی (=نظر و دیدن باطنی) باشد، از افعال قلوب است و دو مفعول می گیرد.
    اصولا به این دسته افعال ، قلوب می گویند چون فعل قلبی را بیان می کنند.
    در ترجمه حدیث شریف هم اگر بجای دیدن بگوییم این کارشان را زیبا میدانند ، مشکلی ندارد.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.