حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

وَ لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّه  لِطاعَتِةِ ـ عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فِى الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَیْهِمْ،لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقائِنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّالْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُم بِنا.

احتجاج طبرسی، ج 2، ص 498؛ ج 53، ص 176؛ خرائج، ج 2، ص 902

  

وَ لَوْ : حرف ربط

أَنَّ : از حروف مشبهه بالفعل

أَشْیاعَ : اسم انَّ و منصوب

نا : مضاف الیه و محلا مجرور

وَفَّقَهُمُ اللّه  لِطاعَتِةِ : جمله دعایی بدون اعراب

عَلَى اجْتِماعٍ : جار و مجرور متعلق به محذوف (کان-یکون)

مِنَ القُلُوبِ : جار و مجرور متعلق به محذوف

فِى الوَفاءِ : جار و مجرور متعلق به محذوف

بِالعَهْدِ : جار و مجرور متعلق به محذوف

عَلَیْهِمْ : جار و مجرور متعلق به محذوف

 

لَ : حرف تاکید و مبنی

ما : مای نافیه و غیر عامل از لحاظ اعراب

تَأَخَّرَ : فعل ماضی منفی و مبنی ولازم و مرفوع

عَنْهُمُ : جار و مجرور متعلق به تأخَّرَ

الْیُمْنُ : فاعل و مرفوع

بِلِقائِ : جار و مجرور ایضا متعلق به تأخَّرَ

نا : مضاف الیه و محلا مجرور

 

وَ : حرف ربط عامل

لَ : حرف تاکید و غیر عامل/بدون اعراب

تَعَجَّلَتْ : فعل ماضی و مبنی و محلا مرفوع

لَهُمُ : جار و مجرور متعلق به تعجَّلَت

السَّعادَةُ : فاعل و مرفوع

بِمُشاهَدَتِ : جارو مجرور متعلق به تعجَّلَت

نا : مضاف الیه و محلا مجرور

عَلى حَقِّ : جار و مجرور متعلق به تعجَّلَت

الْمَعْرِفَةِ : مضاف الیه و مجرور

 

وَ : حرف ربط و عامل

صِدْقِ : مجرور به حرف جر محذوف

ها : مضاف الیه و محلا مجرور

مِنْهُم : جار و مجرور متعلق به تعجَّلَت

بِنا : جار و مجرور متعلق به تعجَّلَت جار و مجرور متعلق به تعجَّلَت

  

اگر شیعیان ما ـ که خداوند آنان را به اطاعت از خود موفق گرداند ـ دلهایشان بر وفاى به پیمانى که بدان موظف هستند، اتفاق مى کردند، قطعا توفیق ملاقات با ما براى آنان به عقب نمى افتاد، و قطعا سعادت مشاهده ى ما، بر اساس معرفتی دقیق و صداقت دل، به زودى براى آنان حاصل مى شد.

 

نظرات  (۴)

  • سید حسین فرهنگ
  • سلام و درود عید همگی مبارک
    اولا شرمنده یادم رفته بود راوی حدیث که البته مشهور است و شخص حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه هستند را در صورت متن قید کنم.ثانیا در بین کار متوجه شدم غالب نقشها جار و مجرورند.ثالثا میخواستم بدونم این همه جار و مجرور پیاپی در متن حدیث دلیل خاصی داره یعنی نشانی از زیبایی یا بلاغت است یا تاکید خاصی است یا یک تصادفه
  • سید حامد
  • در "صدقها" ضمیر "ها" به معرفة برمیگرده؟
    لَو  همانطور که در معنا هم ترجمه کردید، حرف شرطیه است که چون با أنَّ همراه شده، فعل در تقدیر آن است مثلا: و لو ثَبَتَ اشیاعُنا علی اجتماعِ ...

    أنّ شیعتنا تا علیهم جمله شرط و از لما تأخّرت تا آخر جمله جواب شرط است. جمله بعدی هم معطوف به آن است.
  • فرید افتخاری
  • در جواب حسین : جار و مجرور های متوالی معنای خاصی را افاده نمی کند.

    در جواب حامد: همینطوره ، مرجع ها در صدقها '، معرفت هست.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.