حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

الباب الثالث فی أحوال المسند إلیه

المسند إلیه : هو المبتدأ الذی له خبر ، والفاعل ، ونائبه ، وأسماؤه وأحواله هی النواسخ : الذکر ، والحذف ، والتّعریف ، والتّنکیر ، والتَّقدیم ، والتأخیر وغیرها ، وفی هذا الباب عدة مباحث.

المبحث الأول فی ذکر المُسند الیه

کل لفظٍ یدلّ على مَعنى فی الکلام خَلیقٌ طبعاً بالذکر ، لتأدیة المعنى المُراد به ، فلهذا یُذکر المسندُ إلیه وجوبا حیث إنَّ ذکرهُ هو الأصل ولا مقتضى للحذف ، لعدم قرینة تدلّ علیه عند حذفه

وإلا کان الکلام مُعمًّى مبهماً ، لا یستبینَ المرادُ منه وقد یترجح الذکر وجود قرینة تمکن من الحذف ، حین لا یکون منه مانع ، فمن مُرجحّات الذکر

زیادةُ التقریر والایضاح للسامع - کقوله تعالى (أولئک على هدى من ربهم وأولئک هم المفلحون) 

(2) قلة الثقة بالقرینة : لضعفها أو ضعف فهم السامع

نحو سعدٌ نعم الزعیم : تقول ذلک إذا سبق لک ذکر سعد ، وطال عهد السامع به ، أو ذُکر معه کلام فی شأن غیره

(3) الرَّد على المُخاطب : نحو : الله واحدٌ ، ردا على من قال : الله ثالث ثلاثة :

(4) التَّلذذُ نحو : الله ربی ، الله حسبی.

 (5) التعریضُ بغباوة السامع : نحو سعیدٌ قال کذا - فی جواب : ماذا قال سعید ؟

(6) التسجیل على السامع ،  حتّى لا یتأتى له الإنکار - کما إذا قال الحاکم لشاهد - هل اقرّ زید هذا بأنّ علیه کذا ؟ فیقول الشاهد نعم زید هذا أقر بأنّ علیه کذا  .

(7) التعجب - إذا کان الحکم غریباً ، نحو : علیٌّ یقاوم الأسد فی جواب من قال : هل علیٌ یقاوم الأسد ؟

(8) التعظیم - نحو حضر سیفُ الدّولة ، فی جواب من قال : هل حضر الأمیر ؟

(9) الإهانة - نحو السَّارق قادم ، فی جواب من قال : هل حضر السَّارق ؟

  

مبحث سوم در مورد مسند الیه

مسند الیه: مبتدایی است که خبر، فاعل، نایب فاعل دارد و اسماء و احوال آن شامل نواسخ ( ذکر، حذف، تعریف، تنکیر (نکره کردن)، تقدیم (به پیش انداختن)، تاخیر (به عقب انداختن) و غیره) است و در این باب مباحث دیگری نیز مطرح است.

 

مبحث اول در مورد ذکر کردن مسند الیه

هر لفظی که بر معنایی در کلام دلالت دارد شایسته ذکر معنی مقصود خود است و به این دلیل ذکر کردن مسند الیه در جایی که ذکر آن اصل بوده و مقتضایی برای حذف آن در جمله وجود نداشته باشد (به دلیل عدم وجود قرینه ای که بر حذف آن دلالت داشته باشد) ذکر می شود.

و در غیر اینصورت کلام مبهم بوده و مقصود از آن بیان نمی شود و ذکر مسند الیه با وجود قرینه ای که نشان از حذف آن دارد ترجیح داده می شود، در زمانی که مانعی برای حذف آن وجود ندارد و از جمله مواردی که ذکر مسند الیه ترجیح داده می شود:

 

1- بیان کردن و واضح کردن زیادی [یک چیز] برای شنونده- همانند قول تعالی که می گوید: أولئک على هدى من ربهم وأولئک هم المفلحون، آنها بر هدایتی از جانب پروردگارشان هستند و هم آنان رستگارند.

2- کم بودن اعتماد به قرینه ها: به دلیل ضعف این قرینه ها یا کم بودن فهم شنونده

مانند "سعد رهبر خوبی است"، این را وقتی می گویی که در مورد سعد قبلا چیزی گفته ای و از شناخت شونده از آن زمان طولانی می گذرد، یا به همراه آن کلامی در شان فرد دیگری هم آورده شده است.

3- رد کردن و پاسخ منفی دادن به مخاطب: مانند خدا یکتاست، که ردی است بر کسی که گفته است خدا سه گانه است.

4- تلذذ (لذت بردن)، مانند الله پروردگار من است، الله مرا کفایت می کند.

5- کنایه زدن به کم هوشی شنونده: مانند "سعید گفت فلان"- در جواب " سعید چه گفت؟"

6- ثبت کردن برای شنونده، تا برای آن انکاری نیاورد، همانند آنکه حاکم به شاهد گفت: آیا زید اقرار کرد به اینکه فلان علیهش است؟ پس شاهد می گوید بله این زید اقرار کرد به اینکه بر علیه اش فلان است.

7- تعجب- زمانی که حکم عجیب باشد، مانند "علی در برابر شیر مقاومت می کند" در جواب کسی که گفت "آیا علی در برابر شیر مقاومت می کند؟"

8- تعظیم- مانند "سیف الدوله حاضر شد" در جواب کسی که بگوید "آیا امیر حاضر شد؟"

9- اهانت- مانند "سارق نزدیک است (آمده است)" در جواب کسی که بگوید " آیا سارق آمده است؟"

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.