حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

المبحث الحادی عشر فی تنکیر المسند إلیه

یؤتى بالمسند إلیه نکرة : لعدم علم المتکلم بجهة من جهات التعریف حقیقةً - أو ادعاءً ، کقولک - جاء هنا رجل یسأل عنک ، إذا لم تَعرف ما یعینه من علم أو صلة او نحوهما ، وقد یکون لأغراض أخرى.

(1) کالتَّکثیر  نحو : وإن یکذبوک فقد کذبت رسلٌ من قبلک (أی رسلٌ کثیرة

(2) والتقلیل - نحو : لو کان لنا من الأمر شیء ، ونحو : ورضوان من الله أکبر.

(3) والتّعظیم والتَّحقیر - کقول ابن أبی السمط

له حاجبٌ عن کل أمرٍ یشینهُ ولیس له عن طالب العرف حاجب

أی له مانع عظیم ، وکثیرٌ عن کل عیب - ولیس له مانع قلیل - أو حقیر عن طالب الإحسان  فیحتمل التّعظیم والتّکثیر والتّقلیل والتَّحقیر.

(4) وإخفاء الأمر - نحو : قال رجل إنک انحرفت عن الصَّواب تخفى اسمه ، حتى لا یلحقه أذىً

(5) وقصد الإفراد - نحو : ویلٌ أهونُ من ویلین.

«أی ویل واحد أهون من ویلین»

(6) وقصد النوعیة - نحو : لکل داءٍ دواءٌ

أی لکلّ نوع من الدَّاء نوع من الدواء

 


 مبحث یازدهم درباره نکره آوردن مسندالیه است.

مسندالیه نکره آورده می شود به این علت که گوینده حقیقتا مسندالیه را با هیچ یک از شیوه های تعریف نمی شناسد یا ادعا می کند که نمی شناسد مثلا تو می گویی مردی آمد اینجا که از تو سراغ می گرفت. این سخن را هنگامی می گویی که آشنایی به معرف آن مرد نداشته باشی یا اگر آن را موصول بیاوری، صله اش را نیابی و مانند اینها.

و گاهی نکره آوردن برای اغراض دیگریست :

1- زیاد نمودن و فراوان دانستن مانند ( اگر تو را دروغ گو خواندند محققا پیامبران پیش از تو نیز تکذیب شده اند. یعنی رسولان بسیار

2- برای کم دانستن مانند ای کاش ما از امر (حکومت) بهره ای داشتیم یا ( و خشنودی اندکی از سوی خداوند بزرگتر از هرچیز است.)

3- برای عظمت دادن یا کوچک کردن مانند سخن پسر ابوالسمط :

او در برابر هر چیزی که ناهنجارش می کند ، بازدارنده بزرگی دارد و در برابر جوینده نیکی ،اندک مانعی ندارد.

در مصراع نخست نکره بودن مسندالیه ، تعظیم و تکثیر را می فهماند یعنی او در برابر عیوب مانع بزرگ و فراوان دارد. و در مصراع دوم اندک بودن و کوچکی را نشانگر است یعنی او در برابر جوینده احسان ، مانع کم و کوچک هم ندارد پس در این شعر ، تعظیم و تکثیر و تقلیل و تحقیر ، احتمال دارد.

4- نکره آوردن به جهت پنهان ماندن مانند : مردی گفت بی تردید تو از راه درست منحرف گشته ای. : تو نام را پنهان کرده ای که آزاری به او نرسد.

5- نکره آوردن تا یکی بودن آن قصد گردد، مثل: یک مصیبت آسانتر و سبک تر از دو مصیبت است.

6- نکره آمدن به جهت آن که نوع آن منظور گردد، مثل اینکه برای هر دردی دارویی است یعنی برای هر نوع از دردها نوعی از درمان وجود دارد.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.