حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

تنبیهات

الأول – عُلم مما تقدم : أن المقصود بالذّات من الجملة الشرطیة هو الجواب : فاذا قلت إن اجتهد فرید کافأته ، کنت مخبراً بأنک ستکافئه ، ولکن فی حال حصول الاجتهاد ، لا فی عموم الأحوال

ویتفرع على هذا : أنها تُعد خبریة أو إنشائیة باعتبار جوابها

الثانی – ما تقدَّم من الفرق بین «إن» و «إذا» هو مقتضى الظاهر وقد یخرجُ الکلام على خلافه ، فتستعملُ «إن» فی الشرط المقطوع بثبوته أو نفیه – لأغراض کثیرة

«أ» کالتجاهل – نحو قول المعُتذر – إن کُنتُ فعلتُ هذا فعن خطأ.

«ب» وکتنزیل المخاطب العالم منزلة الجاهل : لمخالفته مقتضى علمه

کقولک للمتکبر توبیخاً له - إن کنتَ من تراب فلا تفتخر

«جـ» وکتغلیب غیر المُتَّصف بالشرط على المتَّصف به : کما إذا کان السفر قطعی الحصول لسعید ، غیر قطعی لخلیل ، فتقول ان سافرتما کان کذا  وقد تستعمل (إذا) فی الشرط المشکوک فی ثبوته أو نفیه ، لأغراض.

(أ) منها – الإشعار بأن الشک فی ذلک الشرط لا ینبغی أن یکون مشکوکا فیه بل لا ینبغی ألاّ یکون مجزوماً به – نحو إذا کثر المطر فی هذا العام أخصب الناس

(ب) ومنها – تغلیب المتصف بالشرط على غیر المتصف به – نحو إذا لم تسافرا کان کذا – وهلم جرَّا من عکس الأغراض التی سبقت

الثالث – لما کانت (إن) و(إذا) لتعلیق الجزاء على حصول الشرط فی المستقبل وجب أن یکون شرطُ وجزاء کل منهما جملةً فعلیة استقبالیة لفظاً ومعنى ، کقوله تعالى (وإن یستغیثوا یُغاثوا بماءٍ کالمُهلِ)

ونحو : والنَّفس راغبة إذا رغبَّتها وإذا تُرد إلى قلیلٍ تَقَنعُ

ولا یُعدلُ عن استقبالیة الجملة لفظاً ، ومعنى إلى استقبالیتها معنى فقط – إلاَّ لدواع غالباً.

«أ» منها – التفاؤل – نحو – إن عشتُ فعلتُ الخیر

«ب» ومنها - تخّیل إظهار غیر الحاصل «وهو الاستقبال» فی صورة الحاصل «وهو الماضی» - نحو - إن متُّ کان میراثی للفقراء.

الرَّابع - عُلم مما تقدم من کون «لو» للشَّرط فی الماضی : لزومُ کون جملتی شرطها وجزائها فعلیتّین ماضویتین وعدم ثبوتهما.

وهذا هو مقتضى الظاهر - وقد یخرج الکلام على خلافه

فتُستعمل «لو» فی المضارع لدواعٍ اقتضاها المقامُ - وذلک

«أ» کالاشارة إلى أن المضارع الذی دخلت علیه یقصد استمرارهُ فیما مضى : وقتاً بعد وقت ، وحصوله مرة بعد أخرى -

کقوله تعالى (لو یُطیعکم فی کثیرٍ من الأمرِ لعنتُّم)

«ب» وکتنزیل المضارع منزلة الماضی (لصدوره عمّن المُستقبلُ عنده)

فی تحقق الوقوعِ ، ولا تخلّف فی أخباره : کقوله تعالى (ولو تَرَى إذِ المجرمُونَ ناکسُوا رُؤسهم عندَ ربِّهم)

  

هشدارها (نکات)

 اول: از آنچه گذشت دانسته شد که: مقصود اصلی از جمله شرطیه ، جواب شرط است: پس وقتی که گفتی:« إن اجتهد فرید کافأته» (اگر فرید تلاش کند مزدش را می دهم)، خبر از این می دهد که تو پاداش او را خواهی داد اما در صورت حصول تلاش و نه در هر صورتی.

و چنین فرعی نتیجه می شود: که جمله شرطیه به لحاظ جواب آن، خبریه یا انشائیه شمرده می شود.

دوم: آن چه از فرق بین «إن» و «إذا» گذشت مقتضی ظاهر است و گاهی بر خلاف آن، کلام صادر می شود، پس «إن» در شرایط قطعی برای ثبوت یا نفی آن به کار می رود. و این کاربرد برای اغراض زیادی است:

 

الف) مثل: « تجاهل» (یعنی تظاهر به ندانستن) مثل گفته فردی که عذر می آورد:« إن کُنتُ فعلتُ هذا فعن خطأ» (اگر من این کار را انجام دادم بخاطر اشتباه و خطا بود).

 

ب) ومثل: تنزیل جایگاه مخاطب آگاه به جایگاه جاهل برای مخالفت او با مقتضای علمش، مثل این که برای توبیخ متکبّر بگویی: « إن کنتَ من تراب فلا تفتخر» (اگر از خاک می باشی فخر فروشی نکن).

 

ج) و مثل برتری دادن «غیر متصف به شرط» بر «متصف به شرط»: مثل وقتی که سفر برای سعید قطعی الحصول (قطعا شدنی) و برای خلیل غیر قطعی است پس می گویی اگر (شما دو نفر) سفر کنید چنین و چنان خواهد شد.

 

و گاهی «اذا» در شرطی با ثبوت یا نفی مشکوک، استفاده می شود برای اهدافی:

الف) از آن اهداف است:نشان دادن این که در آن شرط، شک سزاوار نیست بلکه سزاوار نیست که مجزوم و حتمی نباشد مانند: « اذا کثر المطر فی هذا العام أخصب الناس» (هنگامی که امسال باران زیاد شود مردم خرم می شوند).

ب) و از آن اهداف است: برتری دادن متصف به شرط بر غیر متصف به شرط مانند: اگر شما (دو نفر) سفر نکنید چنین و چنان خواهد شد و همین طور ادامه بده برعکس اهدافی که گذشت.

 

سوم:از آن جا که «إن» و «اذا» برای معلق نگاه داشتن حصول شرط در آینده است واجب است شرط و جزا هر دو جمله فعلیه در آینده باشند چه لفظاً و چه معناً.مثل قول خداوند متعال:« وإن یستغیثوا یُغاثوا بماءٍ کالمُهلِ» (و اگر یاری طلبند به آبی مانند مس گداخته یاری شوند)

 

و از مستقبل بودن جمله چه لفظا و چه معنا به این حالت که فقط از نظر معنا مستقبل باشد غالبا عدول نمی شود مگر برا انگیزه هایی:

الف)از آن انگیزه هاست: فال خوب زدن، مانند:« إن عشتُ فعلتُ الخیر » (اگر زندگی کنم کار خیر می کنم).

ب) و از آن انگیزهاست: تخیّل چیزی که حاصل نشده و حصول آن در آینده است (ولی) آن جمله ماضی است مانند:« إن متُّ کان میراثی للفقراء» ( اگر مُردم میراث من برای فقراست).

 

چهارم:از آن چه درباره وجود «لو» برای شرط در ماضی گذشت، دانسته شد : لازم است دو جمله ی شرط و جواب شرط فعلیه ماضی باشند و محقق نشده باشد. واین مقتضی ظاهر است و گاهی کلام بر خلاف این ظاهر می شود.

پس «لو» در مضارع برای انگیزه هایی که مقتضای مقام است، استعمال می شود و آن اینست که:

 

الف) مثل اشاره به این که مضارعی که «لو» بر آن وارد شد  استمرار آن فعل در گذشته مورد نظر است زمانی بعد از زمان و حصول آن دفعه ای بعد از دفعه ای دیگر.

مثل قول خداوند متعال:« لو یُطیعکم فی کثیرٍ من الأمرِ لعنتُّم» ( اگر در بسیاری از امور از شما اطاعت می کرد در سختی و رنج می افتادید)

ب) و مثل آمدن مضارع در جایگاه ماضی برای آن چه از مستقبل نزد اوست در تحقق وقوع فعل و خلافی در خبرهای او نیست، مثل قول خداوند متعال:« ولو تَرَى إذِ المجرمُونَ ناکسُوا رُؤسهم عندَ ربِّهم» ( و اگر ببینی که مجرمین سرهای خویش را در پیشگاه پروردگارشان به زیر انداخته اند)

 

چکیده مطالب و شرح مختصر:

 

چهار نکته:

نکته 1- هدف اصلی در جمله شرطیه، جواب شرط است

نکته 2- تبصره هایی برای استعمال «ان» و «اذا»:

  • بعضی مواقع ، «إن» در جمله ای به کار می رود که تحقق یا عدم تحقق، حتمی است از جمله این مواقع:

الف) خود را به جهل و ندانستن زدن است مثل: «اگر من این کار را کردم اشتباه بود» در حالی که گوینده می داند این کار را انجام داده ولی می گوید «اگر» من انجام دادم و در جمله خود «أن» می آورد.

ب) بعضی مواقع وانمود می کنیم طرف مقابل چیزی را نمی داند ولی او می داند مثلا :« اگر تو از خاک هستی فخرفروشی نکن»  می دانیم که او عالم به این هست که از خاک خلق شده ولی این گونه می گوییم تا سرزنشش کنیم.

ج) غلبه دادن چیزی که نیاز به شرط ندارد به چیزی که نیاز به شرط ندارد مثلا می دانیم سعید قطعا به سفر می رود ولی سفر خلیل قطعی نیست پس وقتی هر دو را با هم مخاطب قرار می دهیم جمله را با اگر می آوریم مثلا: «اگر شما دوتا سفر کنید چنین خواهد شد» در این جا با این که سفر سعید حتمی است ولی باز با آوردن «إن» ، از «اگر» استفاده کردیم.

 

  • و گاهی «إذا» در مواقعی به کار می رود که تحقق یا عدم تحقق آن کار قطعی نیست مثل:

الف) جایی که اصلا درست نیست شرط قطعی نباشد :« اگر باران ببارد مردم خرسند می شوند»

ب) غلبه دادن چیزی که مشروط است به چیزی که مشروط نیست مثل:« اگر شما دو نفر سفر نکنید چنین خواهد شد» که  در این جا با آوردن «اذا» کسی را که سفرش قطعی است به کسی که سفرش غیرقطعی برتری دادیم.

و همین طور برعکس ممکن است جایی به جای «اذا»، «ان» بیاوریم.

 

نکته 3- در جملات شرطیه با «ان» و «اذا» چون تحقق یا عدم تحقق فعل، مشروط است و هنوز اتفاق نیفتاده بدیهی است که باید حمله شرط و جواب شرط،هم از نظر لفظ و ظاهر و هم از نظر معنا، مستقبل و در آینده باشد.اما  تبصره هایی وجود دارد:

الف)تفأل: «ان عشت فعلت خیر» عشت و فعلت فعل ماضی است ولی به آینده معنا می کنیم.

ب)تصور چیزی که هنوز محقق نشده و درآینده محقق می شود:« ان متّ کان میراثی للفقراء» فعل متّ ماضی است ولی گوینده هنور زنده است و راجع به آینده صحبت می کند.

 

نکته 4- چون «لو» برای شرط ماضی است باید جمله شرط و جزای شرط ، جملات فعلیه در گذشته باشند اما تبصره هایی وجود دارد:

الف) استمرار در گذشته منظور است :« لو یطیعکم فی کثیر من الامر لعنتم» که یطعیکم مضارع آمده است.

ب)آینده در نظر گوینده همچون ماضی است پس مضارع را ماضی فرض می کند:«و لو تری اذ المجرمون ناکسوا رؤسهم عند ربهم»

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.