حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

دانستیم که اجسام پیرامون ما، علیرغم اختلافاتی که دارند، در جسم بودن (یعنی جوهری که در سه جهت امتداد دارد) با هم مشترکند. همچنین دانستیم که جوهر جسمانی خود از دو جوهر تشکیل شده: ماده (جوهری بدون تعین که به تنهایی نمی تواند موجود باشد) و صورت جسمی (مقوّم ماده و فعلیت بخش آن).

در اینجا سوالی مطرح می شود: آیا ذات و ماهیت همۀ اجسام یکسان است و اختلافشان تنها در اعراض و آثار آنها است؟ یا اینکه اشیاء با هم اختلاف ذاتی و جوهری دارند و اختلاف خواص و آثارشان هم ناشی از همین اختلاف ذاتی است؟

در اینجا تمام احتمالات ممکن را مطرح و آنها را یکی یکی بررسی می کنیم:

منشاء اختلاف اجسام با هم، از حالات زیر خارج نیست:

1) اختلاف در مادۀ اولی

مادۀ اولی تنها خاصیتش، قبول و پذیرش فعلیت است و هرگز خودش نمی تواند مبدا یک فعلیت باشد. در ضمن این ماده در همۀ اجسام مشترک است و امر واحد نمی تواند منشأ آثار مختلف باشد، پس این احتمال رد می شود.

2) اختلاف در صورت جسمیه

صورت جسمی (یا همان جسم بودن) نیز در همۀ اشیاء مشترک است و نمی تواند منشأ آثار متنوع باشد.

3) اختلاف در اعراض

اگر اختلاف آثار و خواص اجسام، ناشی از اختلاف در اعراض باشد، این سوال پیش می آید که چه چیز باعث به عارض شدن آن عرض و اثر خاص بر جسم شده است؟ و اگر آن را هم به عرض پیش از خودش مستند کنیم، باز همین سوال در مورد آن پیش می آید و تسلسل لازم می آید، مگر اینکه بالاخره به یک جوهر برسیم.

4) اختلاف در امری مفارق و مجرد از ماده

چنین امری نمی تواند بدون واسطه مبدا آثار متنوع در اجسام باشد، چون نسبت علت مجرد به همۀ اجسام یکسان است و اگر در ذات اجسام تفاوتی نباشد، از آن مبدا، فیض واحدی افاضه می گردد.

5)اختلاف در یک امر جوهری که با جسم متحد است

با توجه به باطل بودن فرض های قبلی، باید پذیرفت که منشأ خواص گوناگون اجسام، صورت های جوهری است که در جسم حلول کرده و با آن متحد می شود (یعنی در مرتبۀ ذات جسم است)

بنابراین اجسام (انواع مختلف جمادات و نباتات و حیوانات) با هم اختلاف ذاتی و جوهری دارند، زیرا قوه ای که مبدأ آثار و خواص جسم است را نه می توان به صورت عنصری مستقل و جدا از ماده قبول کرد، نه به صورت عرض و خاصیت ماده، بلکه تنها به صورت چیزی که ذات ماده متحول و متکامل به آن می شود باید پذیرفت. قوه ها گوناگونند و ماده با هر قوه ای، نوع به خصوصی می شود، به این صورت که جوهر خود را عوض می کند، نه اینکه با حفظ ماهیت خود تنها خاصیت دیگری پیدا کند.

 

نخستین صور نوعیه

همانطور که قبلا گفته شد، از نظر حکما، هیچ وقت جسم به صورت مطلق (بدون آنکه صورت نوعی خاصی داشته باشد) وجود خارجی ندارد. یعنی چیزی نداریم که فقط جسم باشد و چیز دیگری نباشد. جسم همواره در قالب نوع خاصی وجود دارد.

در اولین مرحله (پایین ترین سطح)، صورت های نوعی عناصر به جسم (مطلق) می پیوندند، و عناصر پدید می آیند. سپس این عناصر ماده صورت های دیگری می شوند که به آنها ملحق می گردند.

در گذشته دانشمندان علوم طبیعی، عناصر را چهار عدد می پنداشتند و فلاسفۀ الهی نیز این را به عنوان یک اصل از ایشان پذیرفته بودند. این عناصر عبارت بودند از آب، هوا، خاک و آتش (که به ترتیب از پیوستن صورت های نوعی آبی، خاکی، ناری و بخاری به جسم تشکیل می شدند.) امروزه این مطالب که در طبیعیات قدیم مطرح بوده، ابطال گشته و باید آنها را از فلسفه نیز بیرون کرد و مسائل فلسفی را با توجه به یافته های جدید علوم تجربی که تعداد عناصر را به صد و اندی رسانده تنظیم نمود.  


منابع

ترجمه و شرح بدایه الحکمه، دکتر شیروانی، جلد 2

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.