حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

نیازمندی صورت به ماده 

صورت از دو جهت نیازمند ماده است:

 

1) در تعیّن نوعی:

در جهان ماده، هیچ موجودی بدون مقدمه و فراهم شدن زمینۀ تحقق آن، به وجود نمی آید. مثلا باید ابتدا دانه ای باشد و در شرایط خاصی قرار گیرد تا استعداد درخت شدن در آن پدید آید و آن گاه موجودی به نام درخت تحقق یابد. به عبارت دیگر، شیء مادی می تواند به امور فراوانی تبدیل شود (مثلا خاک به درخت سیب یا گلابی یا سنگ و ...) و اینکه کدام یک از این صورت های نوعی در آن حادث شود (و نوع آن متعیّن شود) بستگی به این دارد که استعداد کدامین صورت در آن فعلیت یابد. پس برای تحقق یک صورت خاص، باید قبلا استعداد آن صورت تحقق پیدا کند. استعداد (قوه) یک عرض است و نیازمند جوهری است که قائم به آن باشد. جوهری که محل قوه و استعداد است، همان ماده است. بنابراین «صورت در تعیّن نوعی خود نیازمند ماده است.»

نکته 1: این حقیقت در فلسفه به صورت این قاعدۀ کلی بیان می شود: «هر موجود حادثی مسبوق است به قوه و استعداد و نیز ماده ای که حامل این قوه و استعداد باشد.»

نکته 2: ماده ای که صورت در تعیّن نوعی خود به آن نیازمند است، تقدم زمانی بر خود صورت دارد. مثلا انسان در تعیّن نوعی اش نیازمند ماده ای است که در ضمن نطفه تحقق دارد تا حامل استعداد انسان شدن باشد.

 

2) در تشخّص فردی

صورت برای اینکه در قالب یک فرد خاص از ماهیت تحقق یابد نیز نیازمند ماده است، زیرا وجود شخصی صورت، ملازم با عوارضی مانند رنگ و شکل و وضع و ... است و عروض این عوارض بر فرد خارجی صورت، نیازمند ماده ای است که قوۀ پذیرش آن عوارض را داشته باشد.  بنابراین صورت برای آن که بتواند کثرت افرادی داشته باشد، نیازمند ماده است و اگر ماده نباشد، نوعش منحصر در یک فرد خواهد بود، مانند عقول.

نکته: ماده ای که صورت در تشخص فردی اش به آن نیاز دارد، مقارن با صورت است. (و تقدم زمانی ندارد)

 

نیازمندی ماده به صورت 

ماده قوۀ محض است و هیچ تعیّن و تحصلی ندارد، از طرفی وجود خارجی بدون تعین و فعلیت امکان پذیر نیست. از این رو ماده در اصل وجودش متوقف برصورتی است که برآن وارد شود وبا آن یکی شود و با تحصل خود ماده را متحصل گرداند و با فعلیت خود به آن فعلیت دهد.

 

چند نکته:

ماده هم در حدوث (پیدایش) و هم در بقا (ادامه هستی) به صورت نیاز دارد.

ماده در وجود خود نیازمند صورت شخصی خاصی نیست، بلکه نیازمند این است که خالی از صورت نباشد، اگر چه صورتی که با آن متحد می گردد برقرار نماند و جای خود را به صورتی دیگر دهد.

صورت علت تامه یا علت فاعلیِ ماده نیست، زیرا خود صورت نیز به ماده نیازمند است. (در حالیکه علت تامه مطلقاً بی نیاز از معلول خود است) علت فاعلیِ ماده در واقع یک جوهر مجرد و مفارق از ماده است (عقل)، منتها این جوهر مفارق به کمک صورت ماده را موجود می کند، پس «صورت، شریکِ علتِ ماده است.» (نه خود علت)

جوهر مفارق این کار (محقق کرده ماده از طریق صورت) را با صورت های پیاپی که یکی پس از دیگری بر ماده وارد می آورد انجام می دهد، نه با صورت واحد شخصی، بنابراین مانند کسی است که خیمه ای را به کمک عمود برپا می کند، اما نه فقط با یک عمود، بلکه همواره عمودی را جانشین عمود دیگر می کند. ماده همانند خیمه یکی است و وحدت شخصی دارد، اما صورت ها همانند عمودها متعددند و جایگزین هم می شود و البته هیچ گاه ماده خالی از صورت نخواهد بود، زیرا اگر چنین شود، بنیانش فرو می ریزد. 


منابع: ترجمه و شرح بدایه الحکمه، دکتر علی شیروانی، جلد 2 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.