حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

قبلا بیان شد که علت اصلی انکار نظریۀ حرکت جوهری، آن بود که حرکت نیازمند یک موضوع ثابت است. این موضوع در حرکت های عرَضی همان جوهر است، ولی اگر جوهر را متحرک بدانیم، دیگر موضوع ثابت نخواهیم داشت. در این بخش به دفع این شبهه می پردازیم.

طبق نظریۀ محقق سبزواری، در حرکت جوهری این موضوع ثابت وجود دارد و عبارت است از: «مادۀ متحصل با صورتی نامعین» (ماده مع صورة ما).

توضیح: موضوع حرکت جوهری همان ماده یا همان هیولای اولی است، البته نه به تنهایی، چون ماده قوۀ محض است و به تنهایی تحققی ندارد و هرگز بدون صورت نوعی نیست. از طرفی ماده برای تحقق خود نیازمند صورت مشخصی نیست، بلکه به «صورةٌ ما» (صورتی از صورت ها) نیاز دارد. بنابراین «ماده به ضمیمۀ صورتی از صورت ها» موضوع حرکت است. گفتیم موضوع حرکت باید ثابت باشد (وحدت داشته باشد). نامعین بودن «صورة ما» وحدت مادۀ متحصل به وسیلۀ آن را خدشه دار نمی کند، زیرا جوهر مفارقی که ماده (هیولا) را توسط «صورة ما» ایجاد می کند، با جایگزین کردن صورت ها وجود ماده را باقی نگه می دارد.

منکران حرکت جوهری (قائلین به نظریۀ «کون و فساد» که بر اساس آن تبدیل صورت های جوهری دفعی است نه تدریجی) نیز این مطلب را پذیرفته اند که آمدن و رفتن صورتها وحدت ماده را به هم نمی زند. آنها معتقدند «صورة ما» اگر چه مبهم است، اما وحدتش به واسطۀ وحدت عددی جوهر مفارقی که آن را می آفریند (و ماده را هم به واسطۀ آن می آفریند) حفظ می شود. همین صورة ما به ماده تحصل می دهد و حافظ وحدت آن است.پ 

اشکال: بنابر حرکت جوهری، مسافت حرکت همان صورت های نوعیه است (که پیاپی بر ماده وارد می شوند). به این ترتیب مسافت حرکت جزئی از موضوع حرکت خواهد بود. 

پاسخ: آنچه در موضوع نقش دارد صورت نامعین و آنچه در مسافت نقش دارد صورت های معین است. جسم در طول حرکت، خودِ «ماده مع صورة ما» را حفظ می کند ولی صورتی را از دست می دهد و صورت دیگری را به دست می آورد.

علامه قدس سره در این جا به این مطلب می پردازند که آیا در حرکت جوهری اساساً نیازمند موضوعی جدا از «ما فیه الحرکة» هستیم؟

اگر گفته شود که ملاک نیاز حرکت به موضوعی ثابت، حفظ وحدت حرکت است (زیرا وقتی در مقوله ای حرکت رخ می دهد، در هر «آن» فرد تازه ای از آن مقوله می آید و آنچه میان این افراد ارتباط برقرار می کند، همان موضوع حرکت است.)، در پاسخ می گوییم: بر اساس اصالت وجود، حرکت خودش یک وجود پیوسته و ممتد وکشدار است و همین اتصال، وحدتش را حفظ می کند. به طور کلی انفصال و جدایی باعث کثرت می شود، نه اتصال و پیوستگی. مانند خط ممتدی که با آن که اول و وسط و آخر دارد و اجزایی در آن فرض می شود، در عین حال یک خط است و اجزا هم بالقوه و وهمی است، نه بالفعل و خارجی. همینطور اگر یک قطعه حرکت را در نظر بگیریم، چه دست بر مبدأ آن بگذاریم و چه بر مقصد، در هر حال دست بر روی یک موجود نهاده ایم.

اگر گفته شود که ملاک نیاز حرکت به موضوع آن است که حرکت معنایی وصفی (لغیره) است و نیازمند متحرکی است که بر آن عارض شود تا به آن وصف دهد، در پاسخ می گوییم: این بیان برای حرکت های عرضی درست است، اما در حرکت جوهری، حرکت وجود لنفسه دارد و  خودش به خودش وصف می دهد و حرکت همان متحرک است.

پس به طور کلی می توان گفت که در حرکت جوهری، موضوع حرکت، خود حرکت است. (یا به یک اعتبار می توان گفت حرکت جوهری موضوع ندارد.) و اینکه گفته می شود موضوع حرکت جوهری، ماده اولی است که محل صورت های جوهری است، این یک اسناد مجازی است. 


منبع:

ترجمه و شرح بدایة الحکمه، دکتر علی شیروانی، جلد 3 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.