حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

6) واجب تعالی علم حضوری به عقل اول (معلول نخستین) دارد و چون همۀ حقایق و علوم در عقل اول ثبت است، علم به او، علم به همه چیز خواهد بود.

نقد: علمی که در این نظریه آمده، در مرتبۀ مخلوق است و علم فعلی به شمار می رود و بنابراین ذات واجب را از کمال علمی خالی می داند که بطلان آن اثبات شد. همچنین علم عقل اول به اشیا، از طریق ارتسام صورت های آنها بیان شده که علمی حصولی است، در حالیکه مجردات تامه مبرا از علم حصولی اند.

 

7) ذات واجب الوجود تعالی علم تفصیلی به معلول اول و علم اجمالی به موجودات پس از او دارد. معلول اول نیز علم تفصیلی به معلول دوم و علم اجمالی به موجودات پس از او دارد و ... .

نقد: این نظریه از تبیین علم ذاتی تفصیلی واجب تعالی ناتوان است. (همان اشکالی که به نظریات قبل هم وارد بود)

 

8) نظر فرفوریوس: علم خداوند متعال به اشیا، حصولی و به نحو اتحاد ذات واجب با آن صورت های عقلی می باشد.

نقد: این نظریه بیان نمی کند که این آگاهی پیش از ایجاد اشیا است یا بعد از آن و اشکال پیشین وارد است.

 

9) نظر اکثر متأخرین: خداوند دو گونه علم به ماسوی دارد: علم اجمالی که عین ذات او است و در واقع همان علم تفصیلی او به ذاتش است. علم تفصیلی که حصولی است و مقارن با تحقق اشیا، زیرا این علم تابع معلوم است.

نقد: همان اشکال پیشین وارد است. همچنین واجب از علم حصولی و ارتسام صورت ها منزه است.

 

10) عقیدۀ حکمای مشا: علم تفصیلی واجب تعالی به ماسوی، زائد بر ذات است، حصولی است، قبل از وجود خارجی اشیا تحقق دارد، به واسطۀ حضور ماهیات اشیا (بر طبق همان نظام موجود در خارج) نزد واجب تعالی است، این ماهیات و صورت های علمی، نه جزء ذات واجب اند و نه عین آن و نه متحد با آن، بلکه با ثبوت ذهنی قیام به واجب دارند. این علم بر وجه کلیت است و در اثر تغییر معلوم دگرگون نمی شود، این علم تفصیلی، مبدأ پیدایش موجودات خارجی است، از این رو علمی عنایی به شمار می رود.

نقد: این نظریه مزایای فراوانی دارد، اما خالی از اشکال نیست: اولاً از تبیین علم ذاتی تفصیلی به اشیا ناتوان است. ثانیاً علم واجب تعالی به موجودات را حصولی می داند، در حالی که علم حصولی تنها در موجوداتی راه دارد که به نحوی با ماده ارتباط دارند. ثالثاً مستلزم آن است که وجود ذهنی، بدون یک وجود خارجی که با آن سنجیده شود تحقق داشته باشد. توضیح: وجود ذهنی بودن صورت علمی، تنها به اعتبار نسبتی است که صورت علمی با مصداق خارجی خود دارد، وگرنه صورت علمی فی حد نفسه وجودی خارجی است. نسبت قائم به دو طرف است و اگر یک طرف (مصداق خارجی) نباشد، نسبت از بین می رود. در این حالت صورت علمی دیگر نسبی نیست و نمی توان آن را وجود ذهنی به شمار آورد، بلکه وجود عینی دیگری برای ماهیت خواهد بود که پیش از وجود خاص آن تحقق دارد و در عین حال وجودی جدا و منفصل از واجب تعالی است. 


منبع:

ترجمه و شرح بدایة الحکمه، دکتر علی شیروانی، جلد 4 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.