حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

تعریف: قدرت آن است که شیء آگاهانه مبدأ فعل باشد.

اولاً قدرت فقط بر مبدئیت برای فعل اطلاق می گردد، نه انفعال. ثانیاً فاعل باید نسبت آن فعل علم داشته باشد. پس مبدئیت فاعل های طبیعی که فاقد آگاهی اند (مانند آتش که مبدأ حرارت است)، قدرت نامیده نمی شود. ثالثاً علمِ فاعل به فعل باید او را بر انجامش برانگیخته باشد. (پس مبدئیت انسان نسبت به افعال طبیعی بدنش (همچون حرکت قلب) قدرت نیست). همچنین قدرت با اجبار جمع نمی شود و قادر همیشه در فعل خود صاحب اختیار است و خودش به فعل خود تعین داده و چگونگی آن را مشخص می کند.

 

اثبات قدرت در واجب تعالی

1) قبلا بیان شد که در عالم هستی هر چه جز واجب تعالی وجود دارد، ممکن و معلول است. سلسلۀ معلول ها به ذات واجب منتهی می شود. پس مبدأ همۀ موجودات، واجب تعالی است.

2) در بحث علم نیز اثبات شد که علمِ واجب تعالی عین ذاتش است.

3) همچنین واضح است که خداوند مختار است، زیرا در عالم هستی مؤثری جز او نیست که در او اثر گذاشته و او را بر انجام کاری اجبار کند، هر چه هست فعل و اثر او است.

بنابراین واجب تعالی ذاتاً قادر است و قدرت عین ذات او است. (زیرا مقوّمات قدرت همگی عین ذات او هستند)

 

نفوذ قدرت الهی در افعال اختیاری انسان

برهان فوق عمومیت قدرت واجب تعالی را اثبات می کند. گروهی از متکلمان دچار این شبهه شده اند که اگر خداوند مبدأ افعال انسان باشد، دیگر نمی توان آنها را اختیاری انسان دانست. بنابراین باید یکی از این دو امر را پذیرفت:

الف) افعال، فعلِ انسان هستند و قدرت خداوند عمومیت ندارد و شامل افعال اختیاری انسان نمی شود.

ب) افعال، فعلِ خداوند هستند و انسان اختیاری ندارد.

معتزله عقیدۀ اول را صحیح می دانند: افعال اختیاری انسان مخلوق خداوند نیستند و از دایرۀ قدرت خداوند خارج اند. (خداوند تنها با آفریدن اسباب لازم انسان را قادر می کند با اختیار خود فعل را انجام دهد.)

مؤلف قدس سره دو برهان بر رد ادعای فوق می آورد:

 

برهان اول

1) افعال اختیاری اموری ممکن و نیازمند علت هسند. تا همۀ اجزای علت تحقق نیابد و تامّ نشود، فعل واقع نمی شود. با وجود علت تامّه، وقوع فعل واجب و ضروری می شود. (متکلمان معتقدند که افعال اختیاری با اولویت تحقق می یابند و نه وجوب.)

2) این وجوب، بالغیر است نه بالذات. یعنی از ناحیۀ علت به فعل داده می شود.

3) همۀ وجوب های بالغیر، نهایتاً به واجب الوجود بالذات منتهی می شود.

4) تنها واجب الوجود بالذات، باری تعالی است.

نتیجه: افعال اختیاری انسان نیز مانند سایر پدیده ها به خداوند منتهی می شود و قدرت خداوند فراگیر است و چیزی از دایرۀ آن بیرون نیست.

 

برهان دوم:

همۀ موجودات غیر از واجب تعالی، ممکن و معلولند. وجود معلول عین ربط به وجود علت خود است. تنها موجود مستقلی که در عالم تحقق دارد و وجودهای امکانی همه متقوم به اویند، واجب تعالی است. بنابراین واجب تعالی مقدم و مبدأ همۀ موجودات و پدیده های امکانی است. یعین قدرت او عامّ بوده و همه چیز را فرا می گیرد.

اشاعره نظر دوم را انتخاب کرده اند و معتقدند چون قدرت الهی شامل افعال انسان نیز می شود، دیگر نمی توان انجام و ترک این افعال را منوط به ارادۀ انسان دانست و انسان اختیاری ندارد. برهان ایشان به این شرح است:

برهان اول: یکی از مقدمات قدرت، اراده است. اگر افعال انسان متعلق قدرت خداوند باشد، متعلق ارادۀ خداوند نیز هست. ارادۀ خداوند هرگز از مراد تخلف نمی کند. پس افعال انسان طبق ارادۀ خداوند واقع می شود و انسان هیچ نقشی در آن ندارد و این همان جبر است.

پاسخ: باید دید متعلق ارادۀ خداوند چیست؟ (آیا مثلاً ارادۀ خداوند تعلق گرفته است به ایمان زید و کفر بکر به طور مطلق، یا تعلق گرفته است به این که زید از روی اختیار ایمان آورد و بکر از روی اختیار کافر شود؟ مسلماً شق دوم صحیح است.) فعل همان گونه که هست، متعلق ارادۀ الهی واقع می شود و خواست خداوند آن است که کار از مسیر اختیار انسان تحقق یابد.

برهان دوم: یکی از مقومات قدرت، علم است. اگر افعال انسان متعلق قدرت خداوند باشد، متعلق علم خداوند نیز خواهد بود. علم الهی همواره صحیح و مطابق با واقع است. در این صورت جایی برای اختیار انسان نمی ماند و همان می شود که علم خدا به آن تعلق گرفته است.

پاسخ: در اینجا هم باید دید علم خداوند به چه چیزی تعلق گرفته است؟ آیا علم الهی به تحقق یک فعل به طور مطلق تعلق گرفته است یا به فعلی که مستند به اختیار انسان است؟ خداوند می داند انسان ها با اراده و اختیار خود چه می کنند و افعال به همان صورتی که در علم خداوند هست، یعنی اختیاری واقع خواهند شد.

 

آیا وجوب غیری معلول، نفی قدرت از فاعل می کند؟ 

اشکال: پدیده های امکانی، (ماسوی الله) ابتدا وجودشان واجب و ضروری می شود و بعد موجود می شوند. این مطلب با مختار و در نتیجه قادر بودن واجب تعالی منافات دارد، زیرا مختار کسی است که نسبت فعل و ترک به او یکسان باشد و اگر تحقق فعلِ فاعل قطعی باشد و چاره ای از آن نباشد، دیگر آن فعل اختیاری نیست و آن فاعل هم مختار و قادر به شمار نمی آید.

پاسخ: وجوب و ضرورت، به معنای جبر نیست که با اختیار منافات داشته باشد. برای مختار بودن یک فاعل همین مقدار کافی است که عاملی بیرونی او را بر فعل وادار نکرده باشد و فعلش برآمده از ذات و ملائم با ذات او باشد. در واجب تعالی این امر صادق است، زیرا در جهان هستی، جز او و افعال او چیز دیگری نیست که بخواهد او را تحت تاثیر قرار دهد (فعل نیز همیشه هماهنگ با ذات فاعل است). ضرورتی هم که مخلوقات به آن متصف می شوند، خصیصه ای است که خداوند به آنها داده است و هرگز نمی تواند بازگردد و کار را بر خود خداوند واجب گرداند. 


منبع:

ترجمه و شرح بدایة الحکمه، دکتر علی شیروانی، جلد 4 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.