حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

دوره‌های  تاریخی عرفان اسلامی به پنج دوره‌ی کلی تقسیم می‌شود:

۱) دوره آغازین (از قرن اول تا پایان قرن دوم)

آغاز عرفان اسلامی را از دو نظر می‌توان بررسی کرد:

نخست آن که نام «صوفی» و گروهی به نام «صوفیه» از چه زمانی در حوزه‌ی فرهنگ مسلمین پدیدار شده است؟

دوم آن که عرفان اسلامی از حیث محتوا و واقعیت از چه برهه‌ای شکل گرفته است؟

در پاسخ به پرسش اول، تقریبا همه کاوشگران عرفان اسلامی هم‌رأی هستند که در قرن اول هجری چنین نامی وجود نداشته است و اولین بار بر «ابوهاشم صوفی کوفی» اطلاق شده  که در نیمه‌ی اول قرن دوم هجری می‌زیسته است. همچنین گفته شده که وی اولین بار در رمله‌ی فلسطین صومعه و خانقاهی برای عبادت گروهی از زهّاد و عبّاد ساخته است، لذا باید پذیرفت که شکل‌گیری نحله‌ی صوفیه نیز در همان نیمه‌ی اول قرن دوم صورت گرفته است.

در پاسخ به پرسش دوم، با توجه به مباحثی که در درس ششم (خاستگاه عرفان اسلامی) مطرح شد، باید پذیرفت که عرفان اسلامی از جهت محتوا با خود اسلام همزاد است و مفاهیم علمی و عملی آن در همان قرن اول در تعالیم و عملکرد شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام و برخی اصحاب و تابعین (مانند سلمان فارسی،‌ کمیل بن زیاد و اویس قرنی رحمهم الله) می‌توان دید. به همین جهت است که خود عرفا، قرن اول را «خیر القرون» می‌شمارند، یعنی نقطه اوج مباحث عرفانی از دیدگاه ایشان، همان قرن اول است.

در هر یک از دوره‌های عرفان اسلامی، شخصیت‌های فراوانی ظهور یافته‌اند که در ادامه، عده‌ای از آنها را که بیشتر مورد توجه عارفان بعدی قرار گرفته‌اند، مطرح و از احوال ایشان شرح مختصری ارائه می‌نماییم.

۱) اویس قرنی (متوفای ۳۷ ه.ق)

زندگی او به گونه‌ای بود که اطرافیانش وی را دیوانه می‌پنداشتند، اما بعدها به خاطر انتشار جملاتی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در شأن او، آرام آرام مورد توجه مسلمین قرار گرفت. پس از آنکه در یمن شناخته شد، از آن دیار هجرت و در کوفه به صورت گمنام زندگی می‌کرد.

هر چند اویس در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله زندگی می‌کرد، اما نتوانست ایشان را ملاقات کند و از تابعین محسوب می‌شود. وی در زمان خلیفه دوم او را به ترک خلافت توصیه کرد، اما در زمان خلافت ظاهری حضرت علی علیه السلام با ایشان بیعت کرد و در جنگ صفین به شهادت رسید.

برخی جملاتی که در ترجمه احوال از او نقل شده چنین است:

  • السلامةُ مع الوَحدَة
  • علیکَ بقَلبِکَ
  • عَرَفتُ رَبّی بِرَبّی

از جمله حالات عجیبی که از اویس نقل می‌کنند آن است که به عبادت و مناجات محبت و عشق شدیدی داشت، به نحوی که هر شبی را به نام عبادتی خاص نام‌گذاری می‌کرد، مثلا می‌گفت «شب رکوع» و آن شب را تا صبح در یک رکوع می‌گذراند. وقتی از وی می‌پرسند: چگونه شب درازی همانند این شب‌ها را در یک حالت به سر می‌بری؟ در پاسخ می‌گوید: شب دراز کدام است؟ اگر از ازل تا ابد یک شب بود، دوست داشتم آن یک شب را به راز و نیاز، مناجات و گریه و زاری با خدای سبحان بگذرانم... .

۲) حسن بصری (م ۱۱۰)

در اصل ایرانی بود اما بیشتر عمرش را در بصره گذراند. صوفیه به او توجه فراوان دارند و مطابق برخی نظرات، سلسله‌های صوفیه از طریق وی خود را به امیر مومنان حضرت علی علیه السلام می‌رسانند.

ابوطالب مکی در قوُتُ‌القلوب می‌گوید: اولین کسی که راه این علم را باز نمود، حسن بصری است.

۳) ابراهیم ادهم (م ۱۶۱)

وی بسیار مورد توجه عرفا است. جنید درباره او می‌گوید: «ابراهیم، کلیدهای علوم الهی و سلوکی است».

زندگی وی شبیه داستان بودا است، زیرا در بلخ پادشاه‌زاده بوده و پس از توبه، مسافرت‌های زیادی دارد. او با فضیل عیاض و سفیان ثوری صحبت داشته است.

۴) رابعه عَدَویّه (م ۱۳۵ یا ۱۸۵)

او نام‌دارترین زن عارفه در میان صوفیه است. وی به جهت تأکید فراوان در مسئله محبت الهی و عشق، نقطه عطفی در عرفان اسلامی پدید آورده است.

از جمله کلمات او این است: «قسم به عزتت ای خدا که تو را به خاطر رغبت در بهشتت نمی‌پرستم، بلکه چون تو را دوست می‌دارم، عبادت می‌کنم»

۵) فضیل عیاض (م ۱۸۷)

وی از عرفای بزرگ خراسان است که داستان توبه او شهرت بسیاری دارد. از او در باب ایمان، زهد، تواضع، خوف، مذمت دنیا و محبت الهی کلمات زیادی نقل شده است. وی با خلفای عباسی میانه‌ی خوبی نداشت و به تشیع تمایل نشان می‌داد.

گفته می‌شود کتاب شریف «مصباح الشریعة» که به امام صادق علیه السلام منسوب است، سلسله درس‌هایی بوده که فضیل عیاض از امام صادق علیه السلام گرفته است.

۶) معروف کرخی (م ۲۰۰)

وی بنیان‌گذار مکتب عرفانی بغداد به شمار می‌آید. گفته می‌شود وی ابتدا نصرانی بوده و به دست امام رضا علیه السلام مسلمان می‌شود و ملازم درگاه آن حضرت می‌گردد. لذا برخی سلسله‌های صوفیه از طریق وی خود را به امام رضا علیه السلام و اجداد طاهرینش تا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می‌رسانند. پافشاری وی بر مقوله‌ی معرفت، مقدمه‌ای برای بروز معارف بلند عرفانی در مرحله بعدی عرفان اسلامی شد. از جملات بلند او در توحید آن است که می گوید: «لیس فی الوجود إلّا الله» که به روشنی مسئله وحدت شخصیه وجود در عرفان را گوشزد می‌نماید.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.