حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

نبی اکرم صلی الله علیه و آله:

مَن خَرَجَ فِی طَلَبِ العلمِ فَهُوَ فِی سَبیلِ اللهِ حَتَّی یَرجِعَ

 

 

مَن:حرف شرطیه- از ادات مجازات- عامل /مبتدا محلا مرفوع

 

خَرَجَ :فعل- معلوم- مفرد مذکر غایب-ثلاثی مجرد-ماضی-سالم-مبنی-لازم / فعل و فاعل، محلا مجزوم(به دلیل من شرطیه)

فِی : حرف جر/عامل

طَلَبِ: اسم-مصدر-جامد-معرفه-معرب-ثلاثی/مجرور، جار و مجرور متعلق به خرج

العلمِ :اسم مصدر-جامد-- مذکر-معرفه-معرب-سالم /مضاف الیه

فَ:حرف ربط-غیر عامل /(فهو فی سبیل الله حتی یرجع) جواب شرط

 

َهُوَ: اسم-مذکر-معرفه-غیر مصدر-مبنی /مبتدا محلا مرفوع

فِی: حرف جر/ عامل

سَبیلِ :اسم- غیر مصدر-جامد-مذکر-معرفه-معرب-سالم /مجرور

اللهِ : لفظ جلاله/مضاف الیه

 

فی سبیل الله متعلق به یکون محذوف

حَتَّی: حرف –عامل/أن ناصبه در تقدیر

یَرجِعَ:فعل- معلوم-مفرد مذکر غایب-ثلاثی مجرد-مضارع-معرب-سالم-لازم/ فعل و فاعل، لفظا منصوب (منصوب به أن ناصبه)

حتی یرجع: خبر هو محلا مرفوع

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله:

هر کس به جهت طلب علم خارج گردد، پس تا زمانی که برگردد در راه خداست.

 

نظرات  (۶)

خودم شک دارم: علم (به معنای دانش) اسم مصدر است. در این صورت باید مصدر حسابش کنیم یا غیرمصدر؟ (تو کتاب جزو مصدر آمده)

به نظرم یک الگوی ثابت باشه که همه طبق اون تجزیه کنیم خوبه. کتاب حمید محمدی  روش تجزیه فعل و اسم را اینطوری گفته:

فعل:
نوع- صیغه- باب- وزن- ریشه- سالم یا ناسالم- لازم یا متعدی- معلوم یا مجهول

اسم:
وزن- مقصور،ممدود،منقوص و...- مصدر یا غیرمصدر-  جامد یا نوع مشتق- مفرد و مثنی و جمع - مذکر یا نوع مونث- نکره یا نوع معرفه- معرب یا مبنی

اگر به نظر مشاور محترم  این الگوی مناسبی است و همه ی قسمت های اون لازمه رعایت کنیم
پیرو نظر سمیه برای ترکیب هم الگوهایی هست. فکر کنم از روی یک الگوی واحد و صحیح، تجزیه ترکیب بشه بهتره.


در مورد حدیث:
- اگر جمله را اسمیه بگیریم (من خرج فی طلب العلم) مبتدا و  (فهو فی سبیل الله حتی یرجع) خبر آن است. اما فکر می کنم اینجا "من" فاعل خرج است که ظاهر شده و چون صدر نشین است، ابتدای جمله آمده. پس جمله فعلیه است، خرج فعل، من فاعل ، فی طلب العلم جار و مجرور متعلق به من.

جمله دوم که با ف اضافه به جمله اول شده، اسمیه است که خودش مبتدا و خبر دارد : (هو فی سبیل الله) مبتدا ، (حتی یرجع) خبر .
نظر مشاور؟

- حتی از حروف ناصبه است پس جار نیست.

  • سید حامد فرهنگ
  • منم موافقم که یک الگوی واحد و کامل داشته باشیم تا چیزی از قلم نیفته
  • فرید افتخاری
  • در مورد حدیث :
    - مَن از کلمات مجازاة (مثل مهما، حیثما، اذما، کیفما، انّی، إن) است که بعد ازآن شرط و جزاء می آید، خود کلمه مجازاة هم از همین جزاء گرفته شده.
    اینها هر دو فعل شرط و جزاء را جزم می دهند  واگر مثل اینجا یکی جمله اسمیه باشد آن را محلا مجزوم می کنند.
    در 7 مورد هم واجب است که سر جزاء فاء بیاید و این که جزاء جمله اسمیه باشد (مثل اینجا) یکی از آنهاست.
    من در هر سه حالت موصولی، استفهامی و شرطیه ، اسم است و اعراب می خواهد و اینجا هم مبتدا است.
    - فعل شرط هم چون ماضی است محلا مجزوم می شود و جمله جزای شرط (از فاء به بعد) هم محلا مجزوم است.  
    برای اطلاعات بیشتر ر.ک. الهدایة درس های 51 و 52 (عوامل مضارع مجزوم)
    - جار و مجرور هم متعلق به خرج می باشد.
    - علم هم اسم مصدر است که دلالت بر حاصل فعل می کند ، به خلاف مصدر که دال بر حَدَث بدون زمان است. خیلی وقت ها هم ظاهر مصدر و اسم مصدر یکی است و در علوم مختلف مثل لغت و نحو و اصول بین علما اختلاف است که مشتقات از مصدر مشتق شده اند یا اسم مصدر و همینطور در مورد تعریف آنها هم این اختلاف وجود دارد.
    ولی در تجزیه و ترکیب این اختلافات اثری ندارد لذا ما اینجا همین تعاریف گفته شده را بکار می بریم و در حدیث بالا هم علم = دانش معنای اسم مصدری دارد و طلب معنای مصدری.
    گاهی وقت ها لفظ مصدر و اسم مصدر یکیست مثل همین جا که باید از طریق قرائین معنائی فهمید که کدام است و گاهی فرق اعرابی دارد مثل غَسل (مصدر) و غُسل (اسم مصدر) و گاهی هم کلا الفاظ آنها متفاوت است که در این صورت تشخیصشان ساده می شود.
    - فی سبیل الله هم متعلق به یکون محذوف، جمله در محل رفع، خبر هو است.
    - بعد از حتی اگر بر سر فعل مضارع دربیاید بطور وجوبی همیشه أن در تقدیر است و أن هم از عوامل نصب فعل مضارع است . لذا حتی بر سر مضارع که درآید حرف جر نیست و مضارع را بخاطر همان أن تقدیری نصب می دهد و معنای آن را نیز به مضارع التزامی تغییر می دهد. (حتی یرجع = تا ابنکه برگردد <> تا این که بر می گردد)
    نتیجه : یرجع محلا مجرور نیست بلکه لفظا منصوب است.

    در جواب نگین: "من" فاعل نیست ، فاعل قبل از فعل نمی آید و اگر هم آمد! در همان مبتدا است که در معنا فاعل است.

    - نظر همه در مورد داشتن الگوی واحد خوب است و همان الگوی آقای حمید محمدی هم مناسب است.

    - این کتاب هم کتاب درسی پایه سوم حوزه برای تجزیه و ترکیب است و خواندن آن خوب است . کلا در تمام سطوح دروس حوزه همین یک کتاب در مورد تجزیه و ترکیب تدریس می شود و فقط آیات سور کوچک قرآن را تجزیه و ترکیب کرده است.
  • ریحانه افتخاری
  • من فکر می کنم :
    مَن : از ادوات شرط است که نقش مبتدا و محلا مرفوعی گرفته
    خَرَجَ: فعل شرط و محلا مجزوم است
    فاء : رابط جمله شرط و جواب شرط است 
    هو فی سبیل الله حتی یرجع :جمله خبری که خودش شامل مبتدا و خبر است (هو=مبتدا ، فی سبیل الله حتی یرجع=خبر آن)
    جواب شرط باید جمله اسمیه باشد
  • فائزه موسوی طیبی
  • با تشکر از نظرات خوب دوستان 

    در مورد خبر مَن شرطیه که مبتدا واقع شود چهار قول است: 
    1 - جمله شرط خبر آن است 
    2 - جزای شرط خبر آن است 
    3 - هر دو با هم خبر هستند
    4 - من شرطیه مبتدایی است که خبر ندارد
    منبع صفحه 72 کتاب تجزیه و ترکیب معرفی شده توسط فرید اینجا:


    من هم با داشتن الگوی واحد موافقم و انشا الله طبق الگوی پیشنهادی سمیه خانم احادیث بعدی را خواهم فرستاد

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.