حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

امام صادق علیه السلام:

ما مِن إنسانٍ یَطعَنُ فی عَینِ مُومِنٍ إلّا مات بِشَرّ میتَةٍ و کانَ قمِناً أن لا یَرجِعَ إلَی خَیرٍ.

کافی(ط-الاسلامیه) ج2 ، ص361

 

ما:اسم موصول مشترک- مبنی / مبتدا محلا مرفوع

من: حرف جر- عامل

انسانٍ:اسم- مفرد- مذکر- جامد- معرب- نکره / مجرور به حرف جر

 

ما من انسانٍ: شبه جمله مبتدا محلا مرفوع

یطعن فی عین مومن الا مات لشر میتة: خبر محلا مرفوع

 

یطعن:فعل مضارع- مفرد مذکر غایب- ثلاثی مجرد- سالم- متعدی- معلوم- معرب / فعل و فاعل هو مستتر

فی: حرف جر- عامل

عینِ:اسم- مفرد- مونث مجازی- جامد- معرب- نکره / مجرور به حرف جر، جار و مجرور متعلق به یطعن

مؤمنٍ: اسم- مفرد- مذکر- مشتق، اسم فاعل- مهموز- معرب- نکره / مضاف الیه و مجرور

 

الاّ: از ادات حصر

مات:فعل ماضی- مفرد مذکر غایب- ثلاثی مجرد- معتل، اجوف- لازم- مبنی- معلوم / فعل و فاعل ضمیر مستتر هو- محلا منصوب

بِ: حرف جر- عامل

شرٍّ: اسم- مفرد- مذکر-مشتق، اسم تفضیل- مضاعف- معرب- نکره / مجرور به حرف جر ، متعلق به مات

میتة: اسم- مفرد- مونث- جامد مصدری- معرب- نکره / مضاف الیه و مجرور

 

و: حرف عطف- غیر عامل

کان: از افعال ناقصه- مفرد مذکر / فعل، اسم کان هو مستتر

قمناً:اسم- مفرد- مذکر- جامد- معرب - نکره / خبر کان و منصوب

 

أن: حرف ناصبه- عامل

لا: حرف نفی- عامل

یرجعَ:فعل مضارع منصوب- مفرد مذکر غایب- ثلاثی مجرد- سالم- لازم- معرب- معلوم /فعل و فاعل هو مستتر

الی:حرف جر- عامل

خیرٍ: اسم- مفرد- مذکر- مشتق، اسم تفضیل- معرب- نکره / مجرور به حرف جر ، متعلق به لا یرجع

 

 

هر انسانی که در مقابل مؤمنی به او طعنه زند، نمی میرد مگر به مرگی بد؛ و سزاوار است که روی خیر را نبیند.

 


.

نظرات  (۳)

  • فرید افتخاری
  • قانون در مبتدا و خبر یا همان نهاد و گزاره فارسی، این است که وقتی آنها را در فرمول : "مبتدا خبر است" بگذاریم معنا درست دربیاید.
    ولی اینجا اگر بگوئیم :
    "مامن انسان"(=مبتدا)، "فی عین مومن" (=خبر)، است. درست در نمی آید.
    یعنی در فرمول بالا معنا اینطور می شود:
    هیچ انسانی در جلوی مومنی است.
    پس این دو مبتدا و خبر نیستند.

    ما ، مای مشبهه به لیس است که همانطور که از اسمش پیداست مانند لیس عمل می کند (ما و لای مشبهتین به لیس در بحث نواسخ مبتدا و خبر)
    پس ما حرف عامل و از نواسخ است.
    به این ما مای حجازیة هم می گویند.

    مِن زائده است ، چون گفتیم اگر حرفی را برداریم و در معنا تغییری حاصل نشود آن حرف زائده است، اینجا هم معنا بدون من=از تغییری نمی کند زیرا معنا آن است که انسانی نیست که ... و از از در آن اثری نیست.

    انسان مجرور لفظا و مرفوع محلا ، اسم ما است.
    گفتیم ما ناسخه است یعنی سر مبتدا و خبر می آید و آنها را نسخ می کند ، پس اینجا انسان در اصل مبتدا بوده است که حالا اسم ما شده است.
    سئوال این است که اصل در مبتدا این است که معرفه باشد ، پس چرا اینجا انسان نکره است؟ 
    جواب این که یکی از مُسَوِِّغ (مجوز) های ابتدا به نکره آن است که نفی بر آن مقدم شود و اینجا همینطور است مثل آیه شریفه "مامن دابة الا هو آخذ بناصیتها "که "دابة" در آن نکره است ولی اسم ما واقع شده است.

    جمله یَطعَنُ فی عَینِ مُومِنٍ محلا مرفوع و صفت "انسان" است ، چون گفتیم جمله بعد از نکره صفت است.
    معنا می شود : هیچ انسانی که اینچنین صفت دارد در (جلوی) چشم مومنی به او طعنه بزند ...

    الا اداة حصر و غیر عامل است چون اینجا معنای استثناء در جمله نیست و ارکان آن هم که مستثنی و مستثنی منه باشند وجود ندارد پس نمی توانیم آن را استثنائیه بگیریم.

    جمله مات بِشَرّ میتَةٍ محلا منصوب خبر ما مشبهه به لیس

    قَمِن صفت مشبهه است (اینجا را ببینید)به معنای جدیر و سزاواراست.
    و صفه مشبهه به خاطر شبیه فعل مضارع بودنش می تواند عمل کند و اینجا هم همین کار کرده و جمله  أن لا یَرجِعَ إلَی خَیرٍ به خاطر أن مصدریه که برسر آن آمده تاویل به مصدر رفته و محلا منصوب میشود  بنابر مفعول بودن برای قمنا
    پس معنا اینطور می شود :
    ... آن انسان سزوار بود برنگشتن به نیکوئی را
    میبینیم که برنگشتن به صورت مصدری معنا شده و برنگشتن به نیکوئی به عنوان مفعول سزاوار است که با علامت "را" مشخص شده است.

    با تشکر
    رویت شد
    با تشکر از توضیحات مبسوط فرید آقا

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.