حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

المبحث الرابع فی التمنی

التمنی هو طلب الشیء المحبوب الذی لا یُرجى ، ولا یتوقَّع حصوله

 (1) إما لکونه مستحیلا - کقوله :ألا لیتَ الشبّابَ یعودُ یوما فأخبَره بما فعلَ المشیبُ

(2) وإمّا لکونه ممکناً غیر مطموعٍ فی نیله - کقوله تعالى (یالیت لنا مثل ما أوتی قارون

وإذا کان الأمرُ المحبوبُ ممّا یرجى حصوله کان طلبه ترجیاً

وبعبر فیه «بعسى ، ولعل» کقوله تعالى «لعل الله یُحدثُ بعدَ ذلک أمراً» و «عسى الله أن یأتی بالفتح»

وقد تستعل فی الترجی «لیت» لغرض بلاغی

وللتمنی أربع أدوات واحدةٌ أصلیة - وهی «لیتَ» وثلاث عیرُ اصلیة نائبة عنها - ویتمنى بها لغرض بلاغی : وهی

(1) هل -  کقوله تعالى (فهل لنا من شفعاء فیشفعوا لنا)

(2) ولو  - کقوله تعالى (فلو أن لنا کرةً فنکون من المؤمنین)

(3) ولعلَّ  - کقوله :

اسربَ القَطا هل من یعیر جناحهُ ؟ لعلّی إلى من قد هویت أطیرُ

ولأجل استعمال هذه الأدوات فی التمنّی ینُصبُ المضارع الواقع فی جوابها.

وقد یُنزلُ البعید منزلة القریب – فینادی بالهمزة وایّ ، إشارةً إلى أنه لشدة استحضاره فی ذهن المتکلّم صار کالحاضر معه ، لا یغیب عن القلب ، وکأنه ماثلٌ أمامَ العین – کقول الشاعر :

أسُکانَ نعمانِ الأراکِ تیقَّنوا بأنکُم فی ربع قلبی سُکانُ

وقد یُنزل القریب منزلة البعید – فینادَى بغیر «الهمزة ، وای»

«أ» إشارة إلى عُلُوّ مرتبته ، فیجعلُ بعدُ المنزلة کأنه بُعد فی المکان کقوله «أیا مولای» وانت معه للدلالةِ على ان المُنادی عظیمُ القدر ، رفیعُ الشأن.

هستی زیرا جایگاه مخاطب و شان او برتر است.

«ب» أو إشارة إلى انحطاط منزلته ودرجته – کقولک «ایاهذا» لمن هو معک.

«جـ» أو إشارة إلى انّ السامعَ لغفلته وشُرود ذهنه کأنّه غیر حاضر کقولک للساهی – أیا فلانُ – وکقول البارودی :

یأیُّها السادر المزور من صلفٍ مَهلاً ، فإِنک بالأیّام مُنخَدع 

  

مبحث چهارم در مورد درخواست (تمنا)

تمنی یا خواهش، طلب شی مورد علاقه ای که امیدی به حصول آن نیست.

1- یا غیر ممکن است: مانند ای کاش روزی جوانی برگردد تا  بگویم که پیری چه کرده است!!

2- و یا ممکن است ولی طمعی در دست یافتن بدان نیست. مانند فرمایش خداوند رحمان (ای کاش مانند آنچه به قارون داده شده برای ما هم بود).

و اگر حصول امر مورد علاقه، آرزویی ممکن باشد از این ادات استفاده می شود:

عسی (امید است) و لعّل (شاید) مانند فرمایش خداوند رحمان (امید است که خداوند بعد از این امری را قرار دهد) یا امید است که خداوند پیروزی نصیب گرداند.

و ممکن است برای مقاصد شیوایی در بیان امید، از لیت استفاده شود.

و برای تمنا چهار روش هست که "لیت" به معنی ای کاش، اصلی و سه تای آنها به نمایندگی از آن و غیر اصلی هستند و به منظور شیوایی سخن از آنها استفاده میشود مانند:

 

1-"آیا" در کلام خداوند رحمان: (آیا برای ما شفاعت کننده ای هست تا شفاعت ما را کند؟) یعنی امید به یافتن شفاعت کننده دارند.

2-"گرچه" در کلام خداوند رحمان (اگر چه ما دفعه دیگری –در پیش- داشتیم از مومنان بودیم)

3-"باشد که" مانند این سخن:

اسربَ القَطا هل من یعیر جناحهُ ؟ لعلّی إلى من قد هویت أطیرُ (؟)

 

و به منظور استفاده از ادات تمنا، فعل مضارع در جواب آنها منصوب می شود.

گاهی موضوع دوری نزدیک به نظر می رسد-پس با همزه و ایّ خطاب میشود- برای اشاره به میزان زیاد حضور آن در ذهن متکلم که گویی همراه او شده و از دل نرفته و در جلوی چشمان حاضر است مانند حرف شاعر:

أسُکانَ نعمانِ الأراکِ تیقَّنوا بأنکُم فی ربع قلبی سُکانُ(؟)

 

گاهی موضوع نزدیکی، دور به نظر می رسد پس بدون همزه و ایّ خطاب می شود:

1-اشاره به شأن رفیع دارد و طوری خطاب می شود که گویی فاصله مکانی زیاد وجود دارد در حالیکه تو با او هستی (نزدیک او هستی) مانند " ای مولای من" و این بخاطر بلند مرتبگی و شأن رفیع ایشان است.

2- یا برای اشاره به کسر شأن و رتبه به کسی که همراه توست بگویی: آهای

3-یا اشاره به سرگشتگی ذهن شنونده و بی توجهیش که گویی فرد سهل انگار حاضر نیست در – أیا فلانُ – به معنی  

آی آقای .. و در کلام البارودی:

یأیُّها السادر المزور من صلفٍ مَهلاً ، فإِنک بالأیّام مُنخَدع (؟)

  

نظرات  (۱)

  • فرید افتخاری
  • اسربَ القَطا هل من یُعیرُجناحهُ ؟ لعلّی إلى من قد هویت أطیرُ
    ای گروه قطا (پرنده ای شبیه و به اندازه کبوتر که در صحرا زندگی می کند) آیا کسی بالش را به من عاریه می دهد تا به سوی آنکه هوایش را کرده ام، پرواز نمایم.
    (السرب: الجماعة من الطیر. القطا: نوع من الطیور بحجم الحمام یعیش فی الصحراء. جدیر: لائق. هویت: أحببت)

    أسُکانَ نعمانِ الأراکِ تیقَّنوا بأنکُم فی ربع قلبی سُکانُ
    ای ساکنان منطقه "نعمانِ الأراکِ" یقین داشته باشید به این که شما در منزل قلبم سکونت دارید.
    (نَعْمَانَ الأَرَاکِ : وادٍ بینَ مَکَّةَ والطائفِ, وَیخْرُجُ إلى عَرَفَاتٍ. الرَّبْعُ : مَحَلَّةُ القومِ وَ مَنْزِلُهُمْ، أی: حَوَالی قَلْبِی، سُکَّانُ: نُزَلاَءُ)

    یأیُّها السادر المزور من صلفٍ مَهلاً ، فإِنک بالأیّام مُنخَدع
    ای لابالی منحرف از روی کبر اعراض می کنی، هما تو توسط روزگار خدعه خواهی شد.
    (السادر : الذاهب عن الشیء ترفعا عنه ، والذی لا یبالی ولا یهتم بما صنع. المزور : المنحرف والصلف : الکبر)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.