عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیه السَّلام:
فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ-* قَالَ یَعْنِی بِالْعُلَمَاءِ مَنْ صَدَّقَ فِعْلُهُ قَوْلَهُ وَ مَنْ لَمْ یُصَدِّقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ فَلَیْسَ بِعَالِمٍ.
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 44
فِی قَوْلِ اللَّهِ :جار و مجرور متعلق به قال
اللهِ : مضاف الیه و مجرور
عَزَّ وَ جَلَّ- :جمله دعایی
إِنَّما :ادات حصر
یَخْشَى:فعل ناقص یایی
اللَّهَ :مفعول به یخشی و منصوب
مِنْ عِبادِهِ: جار و مجرور متعلق به یخشی
الْعُلَماءُ : فاعل یخشی و مرفوع
قَالَ :فعل و فاعل
(یَعْنِی تا آخر حدیث، مفعول برای قال و محلا منصوب)
یَعْنِی ب: فعل
الْعُلَمَاءِ : فاعل یَعْنِی -لفظا مجرور محلا مرفوع
مَنْ :موصول- مبتدا محلا مرفوع
صَدَّقَ: فعل (فکر می کنم علت آمدن باب تفعیل، دلالت بر تکثیر است. یعنی یک بار نیست، مرتب اتفاق بیفتد که فعلش قولش را تصدیق کند).
فِعْلُ: فاعل صَدَّقَ
هُ: مضاف الیه و مجرور
قَوْلَ: مفعول به صَدَّقَ و منصوب
هُ : مضاف الیه و مجرور
(صَدَّقَ فِعْلُهُ: جمله صله- هُ ضمیر عائد)
صَدَّقَ فِعْلُهُ قَوْلَهُ : خبر محلا مرفوع
وَ : عطف
مَنْ: شرطیه - مبتدا محلا مرفوع
لَمْ یُصَدِّقْ: فعل مجزوم
فِعْلُهُ: فاعل و مضاف الیه
قَوْلَهُ : مفعول و مضاف الیه
(لَمْ یُصَدِّقْ فِعْلُهُ: جمله شرط ، لیس بِعالمٍ: جزای شرط)
لَمْ یُصَدِّقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ: خبر محلا مرفوع
فَ: فاء جواب شرط
لَیْسَ: از افعال ناقصه (اسم لیس هو محذوف)
بِعَالِمٍ: خبر لیس لفظا مجرور محلا منصوب- بِ زائد
امام صادق علیه السلام:
درباره قول خداوند بلند مرتبه درآیه "همانا بندگان عالم او از خدا ترس دارند" فرمودند: عالم یعنی کسی که کردارش گفتارش را تصدیق کند و کسی که اینچنین نباشد عالِم نیست.
* سوره مبارکه فاطر/ 28
فی قول الله متعلق به محذوف است.
در حدیث 23 داشتیم که "تَقدیمُ ماحَقُهُ التَاخیرُ یُفیدُ الحَصرَ یعنی مقدم داشتن (جلوانداختن) آنچه حقش آن بوده که که عقب تر بیاید ، معنای حصر می دهد."
به نظرم اینجا باید می بود "العلماءُ من عباده" . حال که جار و مجرور مقدم شده، حصر را می رساند و باید در معنی بگوییم:
همانا "فقط" بندگان عالم خداوند از او می ترسند.
میشه لطفا توضیح دهید که جای هر یک از اجزای جمله دقیقا کجاست؟ (مثلا همین جار و مجرور) و در چه منبعی اینها را توضیح داده؟