امر، در لغت به معنى دَستور و فرمان است، و در اصطلاح بر طلب انجام کار یا پدیدآمدن حالتى دلالت میکند; مانند:
اِضْرِبْ (بزن)، اُحْسُنْ (نیکو شو)
فعل امر، مانند مضارع داراى چهارده صیغه و بر دو نوع است:
1. امر به لام: شش صیغهی غایب و دو صیغهی متکلم;
2. امر به صیغه: شش صیغهی مخاطب.
همهی صیغههاى امر از مضارع ساخته میشود.
امر به لام
امر به لام، از شش صیغهی غایب و دو صیغهی متکلمِ مضارع به شرح ذیل ساخته میشود:
1. لام مکسورى (لـِ) بر سر مضارع میآوریم
۲. جزم میدهیم (جزم در لغت به معنى بریدن و قطع کردن و در اصطلاح، حذف علایم رفع ( ــُ ، نَ، نِ) از آخر کلمه است)
مثال:
یَضْرِبُ > لِیـَضْرِبُ > لِیـَضْرِبْ (باید بزند)
یَضْرِبان >ِ لِیـَضْرِبانِ > لِیـَضْرِبا (باید بزنند)
نمونهی صرف فعل امر (امر به لام) از ضَرَ بَ ـِ:
غایب
مذکر
1.مفرد: لِیَضْرِبْ (آن یک مرد) باید بزند
2.مثنی: لِیَضْرِبا (آن دو مرد) باید بزنند
3.جمع: لِیَضْرِبُوا (آن مردان) باید بزنند
مؤنث
4.مفرد: لِتَضْرِبْ (آن یک زن) باید بزند
5.مثنی: لِتَضْرِبا (آن دو زن) باید بزنند
6.جمع: لِیَضْرِبْنَ (آن زنان) باید بزنند
متکلم
13. وحده: لِاَضْرِبْ (من) باید بزنم
14.مع الغیر: لِنَضْرِبْ (ما) باید بزنیم
نکته
1. همچنانکه ملاحظه میکنید، نونِ صیغهی ششم، حذف نشده است; زیرا علامتِ رفع نیست.
2. هرگاه قبل از امرِ به لام، واو و یا فاء بیاید، لام آن ساکن میشود; مانند:
لِیَضْرِبْ > وَلْیَضْرِبْ
لِیَنْظُرْ > فَلْیَنْظُرْ