حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معنای باب افعلال» ثبت شده است

باب استفعال

هر فعل ثلاثى مجردى که به این باب برده شود، ماضى، مضارع و مصدر آن بر وزن هاى ذیل می‌آید: 

اِسْتَفْعَلَ یَسْتَفْعِلُ اِسْتِفْعَال
عَلِمَ > اِسْتَعْلَمَ یَسْتَعْلِمُ اِسْتِعْلاَم
خَرَجَ > اِسْتَخْرَجَ یَسْتَخْرِجُ اِسْتِخْرَاج

بقیه‌ی موارد کاربرد این باب بدین قرار است: 
هَلْ یـَسْتَغْفِرُ لاَ یـَسْتَغْفِرُ لاَ یـَسْتَغْفِرْ لَمْ یـَسْتَغْفِرْ أَنْ یـَسْتَغْفِرَ اِسـْتَغْفِرْ لِیـَسْتَغْفِرْ

صرف چهارده صیغه‌ی مضارع منفى (اِسْتَخْرَجَ):

لاَ یَسْتَخْرِجُ لاَ یَسْتَخْرِجَانِ لاَ یَسْتَخْرِجُونَ لاَ تَسْتَخْرِجُ لاَ تَسْتَخْرِجَانِ لاَ یَسْتَخْرِجْنَ
لاَ تَسْتَخْرِجُ لاَ تَسْتَخْرِجَانِ لاَ تَسْتَخْرِجُونَ لاَ تَسْتَخْرِجِینَ لاَ تَسْتَخْرِجَانِ لاَ تَسْتَخْرِجْنَ
لاَ أَسْتَخْرِجُ لاَ نَسْتَخْرِجُ

معناى مشهور باب استفعال طلب است ، مانند:
اِسْتَعْلَمَ سَعِیدٌ (سَعید طلب آگاهى کرد)
اِسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ (از خداوند طلب آمرزش کردم)

 

باب اِفْعِلاَل

هر فعل ثلاثى مجردى که به باب اِفْعِلاَل برده شود; ماضى، مضارع و مصدر آن بر وزن‌هاى ذیل می‌آید: 
اِفْعَلَّ یَفْعَلُّ اِفْعِلاَل
حَمُرَ> اِحْمَرَّ یَحْمَرُّ اِحْمِرَار
عَوِجَ > اِعْوَجَّ یَعْوَجُّ اِعْوِجَاج

بقیه‌ی موارد کاربرد آن بدین قرار است: 
هَلْ یـَحْمَرُّ لاَ یـَحْمَرُّ لاَ یـَحْمَرَّ لَمْ یـَحْمَرَّ أَنْ یـَحْمَرَّ اِحْمـَرَّ لِیَـحْمَرَّ

نکته:به لام الفعلِ فعلِ مضارعِ باب افعلال در امر غایب، حاضر، جحد و نهى، به جاى سکون، فتحه داده می‌شود و دلیل آن در بحث مضاعف خواهد آمد. 

باب اِفْعِلال برای معنای در آمدن به رنگی و یا پیدا کردن عیبی به کار می‌رود; مانند: 
اِحْمَرَّ الْحَدِیدُ (آهن سرخ شد).
اِعْوَجَّ (کج شد)
اِعْوَرَّ (یک چشم شد)

فعل رباعى، فعلى است که داراى چهار حرف اصلى می‌باشد و بر دو قسم است: 1. رباعى مجرد 2. رباعى مزید

 

باب رباعى مجرد

فعل رباعى مجرد داراى یک باب است: فَعْلَلَة 

باب فَعْلَلَة

فعل رباعى مجرد ماضى، مضارع و مصدر آن بر وزن‌هاى ذیل می‌آید. 
فَعْلَلَ یُفَعْلِلُ فَعْلَلَة
زَلْزَلَ > زَلْزَلَ یُزَلْزِلُ زَلْزَلَة
دَحْرَجَ > دَحْرَجَ یُدَحْرِجُ دَحْرَجَة

بقیه‌ی موارد کاربرد باب فعللة بدین قرار است: 
هَلْ یُزَلْزِلُ  لاَیُزَلْزِلُ  لاَیُزَلْزِلْ  لَمْ یُزَلْزِلْ  أَنْ یُزَلْزِلَ  زَلْزِلْ  لِیُزَلْزِلْ

مصدر این باب در بعضى موارد بر وزنِ فِعْلال نیز می‌آید; مانند: 
زِلْزَال، دِحْرَاج

نمونه‌ی صرف چهارده صیغه‌ی ماضى فعل زَلْزَلَ:
زَلْزَلَ زَلْزَلاَ زَلْزَلُوا زَلْزَلَتْ زَلْزَلَتَا زَلْزَلْنَ
زَلْزَلْتَ زَلْزَلْتـُمَا زَلْزَلْتُمْ زَلْزَلْتِ زَلْزَلْتـُمَا زَلْزَلْتُنَّ
زَلْزَلْتُ زَلْزَلْنَا

 

باب‌هاى رباعى مزید

فعل رباعى مزید، داراى دو باب است: تَفَعْلُل و اِفْعِلاّل 

باب تَفَعْلُل
هر فعل رباعى مجردى که به باب تَفَعْلُلْ برود، ماضى، مضارع و مصدر آن بر وزن‌هاى ذیل می‌آید. 
تَفَعْلَلَ یَتَفَعْلَلُ تَفَعْلُل
زَلْزَلَ > تَزَلْزَلَ یَتَزَلْزَلُ تَزَلْزُل
دَحْرَجَ> تَدَحْرَجَ یَتَدَحْرَجُ تَدَحْرُج

بقیه موارد کاربرد باب تَفَعْلُلْ بدین قرار است: 
هَلْ یَتَزَلْزَلُ لاَ یَتَزَلْزَلُ لاَ یَتَزَلْزَلْ َلَمْ یَتَزَلْزَلْ أَنْ یَتَزَلْزَلَ تَزَلْزَلْ لِیَتَزَلْزَلْ

نمونه‌ی صرف چهارده صیغه‌ی مضارع فعل تزَلْزَلَ:
یَتَزَلْزَلُ یَتَزَلْزَلاَنِ یَتَزَلْزَلُونَ تَتَزَلْزَلُ تَتَزَلْزَلاَنِ یَتَزَلْزَلْنَ
تَتَزَلْزَلُ تَتَزَلْزَلاَنِ تَتَزَلْزَلُونَ تَتَزَلْزَلینَ تَتَزَلْزَلاَنِ تَتَزَلْزَلْنَ
اَتَزَلْزَلُ نَتَزَلْزَلُ

نکته: در باب تفعلل، همانند باب‌های تفاعل و تفعل در صیغه‌هایی از مضارع که دو «تاء» کنار هم قرار می‌گیرند، جایز است یک تاء حذف گردد؛ مانند:
تَتَزَلْزَلُ > تَزَلْزَلُ

معنای باب تفعلل، مطاوعه‌ی (اثرپذیری) باب فعلله است:
دَحْرَجْتُ الْحَجَرَ فَتَدَحْرَجَ (سنگ را غلطاندم و سنگ غلطید)
زَلْزَلَهُ سَعیدٌ فَتَزَلْزَلَ (سعید آن را لرزاند و آن لرزید)

باب اِفْعِلّال

هر فعل رباعی مجردی که به باب افعلال برود، ماضی، مضارع و مصدر آن بر وزن‌های ذیل می‌آید.
اِفْعَلَلَّ یَفْعَلِلُّ اِفْعِلّال
قَشْعَرَ > اِقْشَعَرَّ یَقْشَعِرُّ اِقْشِعْرار
طَمْأَنَ > اِطْمَأَنَّ یَطْمَأِنُّ اِطْمِئْنان

بقیه‌ی موارد کاربرد باب افعلال بدین قرار است:
لِیَقْشَعِرَّ  اِقْشَعِرَّ  أَنْ یَقْشَعِرَّ  لَمْ یَقْشَعِرَّ  لا یَقْشَعِرَّ  لا یَقْشَعِرُّ  هَلْ یَقْشَعِرُّ

نکته: همزه‌ی ماضی،‌ امر حاضر و مصدر باب افعلال،‌ وصل است.

معنای باب افعلال مطاوعه (اثرپذیری) است، مانند:
قَشْعَرْتُهُ فَاقْشَعَرَّ (او را لرزاندم و او لرزید)