حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هل» ثبت شده است

تنبیهات

الأول – هل – کالسین وسوف تُخلّص المضارع للاستقبال ، فلا یقال : هل تصدیق ؟ جواباً لمن قال أحبک الآن ، بل تقول له ، أتصدق ؟ ولأجل اختصاصها بالتصدیق ، وتخلیصها المضارع للاستقبال قوى اتصالها بالفعل لفظاً أو تقدیراً نحو هل یجیء علیّ – أو هل علیّ یجیء ؟ فإن عدل عن الفعل إلى الاسم لابراز ما یحصل فی صورة الحاصل دلالة على کمال العنایة بحصوله کان هذا العدول أبلغ فی إفادة المقصود کقوله تعالى «فهل أنتم شاکرون» فهذا الترکیب أدل على طلب الشکر من قولک ، هل تشکرون – وذلک لأن الفعل لازم بعد هل والعدول عنه یدل على قوة الداعی لذلک ، لما ذکر

الثانی – هل نوعان : بسیطة – ومرکبة

 (أ) فالبسیطة هی التی یستفهم بها عن وجود شیء فی نفسه ، أو عدم وجوده ، نحو هل العنقاء  موجودة – ونحو : هل الخلّ الوفی موجود.(ب) والمرکبة – هی التی یستفهم بها عن وجود شیء لشیء وعدم وجوده له – نحو هل المریخ مسکون ؟ - هل النبات حساس ؟

الثالث (هل) لا تدخل على :

(1) المنفى  ... فلا یقال هل لم یفهم علی

(2) ولا على المضارع هو للحال ... = = = تحتقر علیاً وهو شجاع

(3) ولا على إن ... = = = ان الأمیر مسافر

(4) ولا على الشرط ... هل إذا زرتُک تکرمنی

(5) ولا على حرف العطف  ... هل فیتقدَّم أو هل ثم یتقدم

(6) ولا على بعده فعل ... هل بشراً مِنا واحداً نتبعه

بخلاف الهمزة فانها تدخل على جمیع ما ذکر

واعلم : أن الهمزة – وهل – یُسأل بهما عما بعدهما – لأنهما حرفان لیس لهما معنى مُستقلا.

الرابع – بقیة ادوات الاستفهام موضوعة (للتصور) فقط – فیُسأل بها عن معناها – وهی :

ما ، ومن ، ومتى ، وایان ، وکیف ، وأینَ ، وانّى ، وکَم ، وأی ، ولهذا یکون الجوابُ معها بتعیین المسئُول عنه.

   

هشدارها

اول : هل مانند سین و سوف فعل مضارع را ویژه زمان مستقبل می کند.

لذا اگر کسی بگوید (احبک الآن) یعنی : اکنون تو را دوست دارم. نمی توان در جوابش گفت: (هل تصدق) بلکه باید گفت (أتصدق). اولی یعنی اینکه آیا آینده راست می گویی؟ دومی یعنی آیا اکنون راست می گویی؟

و چون هل ویژه تصدیق است و فعل مضارع را مخصوص استقبال می سازد، پیوند آن با فعل لفظی یا تقدیری قوی است مانند: (هل یجی علی) در این مثال بر سر (یجی) درآمده که لفظا فعل است و مثل (هل علی یجی) که اینجا هل تقدیرا بر سر فعل درآمده است یعنی در تقدیر، ( هل یجی علی ) است.

پس اگر به دنبال (هل) بجای فعل، اسم آوردیم تا آنچه پدید می آید را به گونه پدید آمده جلوه دهیم، برای اینکه نهایت توجه را به حصول فعل ابراز کنیم، این عدول از فعل به اسم مقصود را بهتر می رساند.

مانند سخن خداوند متعال (فهل انتم شاکرون) این ترکیب بیشتر از (هل تشکرون) بر طلب شکر دلالت دارد به دلیل اینکه بعد از هل باید لزوما فعل بیاید و عدول از فعل، انگیزه قوی برای پدید آمدن آن را حکایت می کند.

(لما ذکر): به جهت اینکه عدول از فعل به اسم برای ابراز چیزی است که پدید می آید به گونه پدید آمده و این نهایت توجه به پدید آمدن فعل را می رساند.

 

دوم: « هل» دو گونه است: بسیطه – مرکبه

الف: با (هل بسیطه) از اصل وجود چیزی یا عدم وجود چیزی پرسش می شود مانند: (هل العنقاء موجوده ) آیا عنقا وجود دارد؟ و یا (هل الخل الوفی موجود ؟) آیا دوست با وفا موجود هست؟

ب: و با (هل) مرکبه از وجود چیزی برای چیز دیگر یا از عدم وجود چیزی برای چیز دیگر پرسش می شود مثل (هل المریخ مسکون ) آیا کره مریخ زیست کننده دارد ؟ و ( هل النبات حساس ؟) آیا گیاه احساس دارد ؟

 

سوم : « هل» بر امور زیر داخل نمی شود :

1 بر منفی پس گفته نمی شود  : هل لم یفهم علی ؟

2 بر مضارعی که زمان حال را می فهماند : (مانند بالا) { پس گفته نمی شود} : هل تحتقر علیا و هو شجاع ؟

3 و سر انَّ {پس گفته نمی شود} : هل ان الامیر مسافر ؟

4 بر سر شرط {پس گفته نمی شود} : هل اذا زرتک تکرمنی ؟

5 بر حرف عطف {پس گفته نمی شود } : هل یتقدم یا هل ثم یتقدم ؟

6 بر اسمی که پس از آن فعل باشد {پس گفته نمی شود }: هل بشر منا واحدا نتبعه؟ به خلاف همزه که بر همه اینها داخل می شود.

 و بدان که بوسیله همزه و هل از ما بعد این دو سوال می شود چون این دو حرف است و معنی مستقلی ندارند.

 

چهارم : باقیمانده ادات استفهام تنها برای طلب تصور وضع شده است و از معنای آنها سوال می شود این ادات عبارت است از : ما ، متی، ایان ، کیف ، این ، کم و أیّ. و چون از معنای اینها سوال می شود در جوابشان مسوول عنه مشخص می گردد. 

 

المبحث الثالث فی الاستفهام

الاستفهام : هو طلب العلم بشیء لم یکن معلوماً من قبل وذلک بأداة من إحدى أدواته الآتیة - وهی :

الهمزة ، وهل ، وما ، ومتى ، وأیان ، وکیف ، وأین ، وأنى ، وکم ، وأی ،

وتقسم بحسب الطلب إلى ثلاثة أقسام :

(أ‌)      ما یطلب به التصور تارة ، والتصدیق تارة أخرى ، وهو - الهمزة.

(ب‌) وما یطلب به التصدیق فقط ، وهو - هل.

 (جـ) وما یطلب به التصور فقط ، وهو بقیة الفاظ الاستفهام الآتیة :

الغرض ... الغرض

(5) التوبیخ والتعنیف ... (7) التوبیخ والتأنیب ....

(6) التمنى ... (8) استنهاض الهمة بالنصح ...

(أ‌)      الهمزة

یطلب بالهمزة أحد أمرین : تصور ، أو تصدیق

فالتصور : هو إدراک ٌالمفردٌ  نحو أعلیّ مسافر أم سعید ، تعتقد أن السفر حصل من أحدهما ، ولکن تطلب تعیینه ، ولذا یجاب فیه بالتعیین ویقال سعید مثلاً وحکم الهمزة التی لطلب التصور ، أن یلیها المسؤل عنه بها ، سواء – أکان

1)  مسنداً إلیه نحو أأنت فعلت هذا أم یوسف.

2)  أم مسنداً – نحو : أراغبٌ انت عن الأمر أم راغب فیه

3)   أم مفعولا – نحو : إیای تقصد أم سعیداً.

4)   أم حالا – نحو : أرا کباً حضرت أم ماشیا

5)   أم ظرفا – نحو : أیومَ الخمیس قدمت أم یوم الجمعة ، ویذکر المسئول عنه فی التصور بعد الهمزة ، ویکون له معادل یذکر بعد أم غالباً : وتسمى متصلة.

وقد یُستغنى عن ذکر المعادل : نحو : أأنت فعلت هذا بآلهتنا یا إبراهیم

والتصدیق «هو إدراک وقوع نسبة تامة بین المسند والمسند إلیه – أو عدم وقوعها»  بحیث یکون المتکلم خالی الذهن مما استفهم عنه فی جملته ، مصدقا للجواب – إثباتاً «بنعم» - أو نفیاً «بلا» وهمزة الاستفهام تدل على التصدیق إذا أرید بها النسبة ویکثر التصدیق فی الجمل الفعلیة – کقولک : أحضر الأمیر

تستفهم عن ثبوت النسبة ونفیها – وفی هذه الحالة یجاب بلفظة : نعم – أو – لا.

ویقل التصدیق فی الجمل الاسمیة – نحو : أعلیّ مسافر.

ویمتنع أن یذکر مع همزة التصدیق معادلٌ – کما مثل فإن جاءت «أم» بعدها : قدرت منقطعة  وتکون بمعنى (بل) فتدل على استئناف الکلام بعدها – کقوله :

ولستُ أبالی بعد فقدی مالکا أموتی ناءٍ أم هو الآن واقع

(ب‌) هل

یطلب بها التصدیق فقط – أی معرفة وقوع النسبة ، أو عدم وقوعها لا غیر – نحو هل حافظ المصریون على مجد أسلافهم.

 

   

مبحث سوم در استفهام

استفهام : استفهام درخواست علم به چیزی که از قبل استفهام معلوم نمی باشد و آن به همراه یکی از ابزارهایی(حروفی) که در زیر می آید (آن حروف عبارتند از ) :

همزه ،  هل (آیا) ، ما (چه) ، متى (چه وقت) ، أیان (کِی) ، کیف (چگونه) ، أین (کجا) ، أنى (چگونه)  ، کم ( چه ؛ چند) ، أیُّ  (کدام)

 

و به حسب تقاضا به سه قسم تقسیم می شود:

الف)آنچه که به وسیله آن گاهی تصور و گاهی اوقات تصدیق خواسته می شود و آن همزه است.

ب) آنچه که به وسیله آن فقط تصدیق خواسته می شود و آن هل می باشد.

ج) آنچه که به وسیله آن فقط تصور درخواست می شود و همه الفاظ استفهام ذیل را در بر می گیرد (الغرض ..... الغرض)

(5) التوبیخ والتعنیف ... توبیخ و متلک  (7) التوبیخ والتأنیب .... 7) توبیخ و سرزنش

 (6) التمنى ... خواهش و آرزو    (8) استنهاض الهمة بالنصح ... برانگیختن همت بوسیله نصحیت کردن و پند دادن

 

الف) همزه

به وسیله همزه یکی از دو امر تصور یا تصدیق خواسته می شود:

تصور: تصور ادراک -به تنهایی- است مثل آیا علی مسافر است یا سعید، (درحالی که) اعتقاد دارید که سفر از یکی از آن دو نفر سر زده است و لیکن مشخص کردنش را می خواهید و لذا در آن با تعیین (یکی از طرفین) جواب داده می شود و گفته می شود مثلا سعید و حکم همزه ایی که برای طلب تصور است این است که در جوابش آن چیزی که از آن سئوال شده بیاید، 

1)  چه مسند الیه باشد مثل أأنت فعلت هذا أم یوسف (آیا تو انجام دادی این کار را یا یوسف؟)

2)  یا مسند مثل أراغبٌ انت عن الأمر أم راغب فیه (آیا شما از این امر تنفر دارید یا تمایل به آن دارید)

3)  یا مفعول مثل  إیای تقصد أم سعیداً (مرا قصد کردی یا سعید را )

4)  یا حال مثل أرا کباً حَضَرتَ أم ماشیا ( آیا سواره حاضر می شوی یا پیاده)

5)  یا ظرف مثل : آیا روز پنجشنبه آمدی یا جمعه و آنچه که از آن سئوال شده بعد از همزه ذکر می شود و معمولا معادلی دارد که بعد از ام می آید و متصله نامیده می شود.

و گاهی از ذکر معادل آن بی نیازی جسته می شود مثل آیا تو این کار را با خدایان ما کردی ای ابراهیم!

 

و تصدیق که آن ادراک وقوع نسبت کامل بین مسند و مسند الیه یا عدم وقوع بین آن دو است چنانکه ذهن گوینده از آنچه که در جمله از آن  فهم شده خالی باشد که به عنوان مثال در جواب اثباتی نعم (بله) و یا منفی لا (نه) باشد و همزه استفهام برای تصدیق دلالت می کند هنگامی که بخواهد سئوال از نسبت باشد و تصدیق را در جمله فعلیه زیاد کند مثل گفته: آیا امیر حاضر است؟

از آن ثبوت نسبت و نفی نسبت فهمیده شود و در این حالت به لفظ بله یا نه جواب داده شود.

 

و تصدیق در جملات اسمیه کم است مانند : آیا علی مسافر است؟

و این که همراه همزه تصدیق معادلی بیاید ، محال است چنانچه مثال زده شد و اگر حرف أم بعد از آن بیاید، تقدیر جمله منقطع خواهد بود و به معنی بل (بلکه) می آید که به از سرگیری (جمله جدید بودن) کلام بعد از خودش دلالت می کند مثل این گفته:

و من بی اعتنا نیستم بعد از اینکه مالک را از دست دادم آیا مرگم دور است یا مرگ الان واقع می شود؟

 

ب) هل

هل که فقط از آن تصدیق طلب می شود – یعنی شناخت وقوع نسبت یا عدم نسبت و نه چیز دیگری – مثل : آیا مصری ها بزرگی گذشتگانشان محافظت کردند؟