حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طریقت‌های صوفیه» ثبت شده است

عرفان ادبی

هنگامی که عرفا به مقام‌هایی دست می‌یافتند، اموری چند آنها را وامی‌داشت تا حالات، واردات و مقامات معنوی خود را در قالب جمله‌های موزون و تعابیر شاعرانه و استعاری بیان کنند:

  1. بیان صریح حقایق عرفانی را به صلاح نمی‌دیدند؛
  2. بیان شاعرانه و در قالب نظم و موسیقی ویژه را در مسیر سلوک تأثیرگذارتر می دانستند؛
  3. حالات عرفانی و مکاشفات که اغلب با احساس سرور و وجد و انبساط همراه است، با ادبیات شورانگیز و احساسی و شعری تناسب بیشتری دارد؛
  4. انتقال مفاهیم بلند عرفانی جز در قالب تشبیهات، استعارات و کنایات ممکن نمی‌نماید.

این مصلحت‌ها عارفان را واداشت تا اغلب الفاظی را که در عشق مجازی و مستی و می‌گساری استفاده می‌شد، برای بیان احوال خود برگزینند و رفته‌رفته اصطلاحات ویژه‌ای همچون خط و خال، زلف، ابرو، شراب، شاهد، ساقی و ... به عالم عرفان راه یافت.

این سیر تا آنجا پیش رفت که ذوق شعری و طبع لطیف ادبی داشتن، جزء جدایی‌ناپذیر هر عارفی شد و بیشتر ایشان ابیات، غزلیات یا دیوان شعری از خود به یادگار گذاشتند. این مسئله تأثیر شدیدی در ادبیات فارسی و عربی گذاشت، چنان که بزرگ‌ترین آثار شعری فارسی و عربی با تأثر کامل از مفاهیم عرفان اسلامی تکامل یافتند.

عرفان تربیتی

هر چند در آغاز، علوم و حرفه‌ها به صورت تجربه‌ها و یافته‌های شخصی پدید می‌آمدند، اما با افزوده شدن تجربه‌ها و دانش‌ها و پدید آمدن توده‌های گسترده از معلومات و روش‌ها، ضرورت وجود استاد و مربی در همهٔ‌‌ دانش‌ها و حرفه‌ها احساس شد. در عرفان اسلامی به ویژه در بُعد عملی آن نیز عوامل زیر بهره‌گیری از استاد را ضروری می‌کند:

  1. داشتن الگویی مناسب؛
  2. استفاده از تجربیات و دانسته‌ها؛
  3. بهره‌گیری از راهنمایی و دستگیری در مسائل مشکل و پیچیده علمی و عملی؛
  4. جلوگیری از انحرافات؛
  5. تسهیل امر سلوک و رسیدن به اهداف نهایی با سرعت بیشتر.

این جهات موجب شده تا شاخه‌ای تربیتی در عرفان شکل بگیرد و به گونه‌ استاد و شاگردی پیش رود. از مهم‌ترین لوازم این امر، اختلاف سلیقه‌های سلوکی است، چرا که استادی بر ریاضت و استادی دیگر بر فکر و استاد بزرگ دیگری بر ذکر پافشاری داشت. به این ترتیب زیرشاخه‌های پرشماری از استادان و شاگردان در بستر سلوک شکل گرفتند که از آنها به «طریقت‌های صوفیه» و «سلاسل عرفانی» یاد می‌شود.

عرفان اجتماعی

هنگامی که نام عرفان و عارف برده می‌شود، معمولا انزوا و عزلت به ذهن‌ها خطور می‌کند و گمان می‌شود عرفان و تصوف را با مسائل اجتماعی و سیاسی کاری نیست. اما نگاهی به گذشته و حال سرزمین‌های اسلامی حاکی از آن است که عرفان و تصوف نقش بسیار جدی و گسترده‌ای در شکل‌گیری مثبت یا منفی هویت جوامع داشته و دارند.

در گذشته‌‌ها شاخه‌ی تربیتی عرفان اسلامی که در قالب سلسله‌ها و طرائق تبلور داشت، از چنان تأثیرات اجتماعی برخوردار بود که استاد شهید مطهری رحمةالله علیه واژه‌ی تصوف را با کارکرد اجتماعی آن گره می‌زند: «اهل عرفان هر گاه با عنوان فرهنگی یاد شوند، با عنوان عرفا و هر گاه با عنوان اجتماعی‌شان یاد شوند، غالبا با عنوان متصوفه یاد می‌شوند.»

در تاریخ کشور ما ایران،‌ عارفان و صوفیان چند نهضت بزرگ را به پا کرده‌اند:

  1. نهضت صفویه که منجر به استقرار مذهب تشیع در ایران شد، از آغاز توسط انقلابیان عارف‌پیشه شکل گرفت؛
  2. نهضت سربداران در خراسان؛
  3. انقلاب اسلامی ایران که متأثر از جنبه‌های عرفانی تفکر امام خمینی رحمةالله علیه بود.

بُعد دینی عرفان اسلامی

عرفا در قلمرو معارف دینی (اعم از معارف سلوکی، اخلاقی و عقیدتی)، تلاش‌هایی گسترده و عمیق انجام دادند که می‌توان آنها را در چند بخش دسته‌بندی کرد:

  1. تعمیق بخشی‌های عقیدتی؛
  2. واکاوی معانی بطونی آیات و روایات؛
  3. تعمیق ایمان دینی به عوالم غیبی و ماورایی؛
  4. تبیین اسرار باطنی احکام و عبادات؛
  5. حل و فصل بسیاری از معضلات و تعارضات بدوی در متون دینی.

عرفا آثار پرشمار و بااهمیتی را در این زمینه ارایه کرده‌اند که از جمله‌ی آنها می‌توان به «قوت القلوب» ابوطالب مکی ره، «محجةالبیضاء» فیض کاشانی قدس سره، «رسالةالولایة» علامه طباطبایی قدس سره و «تفسیر سوره‌ی حمد» امام خمینی قدس سره اشاره کرد.