تعریف علم نحو:
قواعدی که به سبب دانستن آنها، احوال آخر کلمات و طریقهی ترکیب آنها با یکدیگر
دانسته میشود علم نحو نامیده میشود.
به بیان دیگر، نحو علمی است که از حالات کلمات عرب هنگام ترکیب آنها با یکدیگر
سخن می گوید و راه و روش ترکیب کلمات و جملهها را به ما می آموزد.
فایدهی علم نحو، فهم صحیح کلام عرب و حفظ زبان از خطای در گفتار است.
کلمه: لفظی است که برای معنای مفردی وضع شده است؛ مثل: زید، نَصَرَ، مِنه.
اقسام کلمه:
کلمه بر سه قسم است: اسم، فعل و حرف.
اسم: کلمه ای است که بر معنای مستقلی دلالت کند و آن معنی مقترن به یکی از زمانهای سه گانه نباشد، مانند: عِلم، رَجُل، کتاب.
فعل: کلمه ای است که بر معنای مستقلی دلالت کند و آن معنی مقترن به یکی از زمان های سه گانه باشد، مثل: نَصَرَ: یاری کرد، ینصُرُ: یاری می کند، اُنصُر: یاری کن.
حرف: کلمهای است که معنای مستقلی ندارد و مقترن به زمانهای سه گانه نیست و برای ربط بین کلمات به کار میرود؛ مانند: مِنْ: از، فِی: در.
اقسام کلام
کلام: لفظی است که از ترکیب کلمات با یکدیگر بوجود میآید و دارای معنای کاملی که سکوت بر آن صحیح است باشد، مثل: جاءَ زیدٌ (زید آمد)، زیدٌ قائمٌ (زید ایستاده است).
کلام که گاهی از آن به «جمله» نیز تعبیر می کنند بر دو قسم است: جملهی اسمیه و جملهی فعلیه.
جملهی اسمیه: جملهای است که با اسم شروع شود؛ مثل: «العِلمُ حیاتٌ».
در ترکیب این جمله گفته میشود: العِلمُ: مبتدا، حیاهٌ: خبر.
جملهی فعلیه: جملهای است که با فعل شروع شود؛ مانند:
«صَدَقَ اللهُ»؛ در ترکیب این جمله گفته میشود: صَدَقَ: فعل، اللهُ: فاعل.
«قُضِیَ الأمرُ»؛ در ترکیب این جمله گفته میشود: قُضِی: فعل، الأمرُ: نایب فاعل.
توجه: گاهی ترکیب کلمات به نحوی نیست که سکوت بر آن صحیح باشد، بلکه
شنونده منتظر تکمیل آن از جانب متکلم است، چنین مرکّبی را «مرکّب ناقص» مینامند.یکی
از مرکّبات اضافی که در کلام عرب کاربرد بسیاری دارد مرکّب
اضافی است.در این نوع
مرکّب، جزء دوّم غالباً «مالکِ» جزء اوّل، یا «ظرف»، یا «بیان کنندهی» آن می باشد.جزء
اوّل را «مضاف»، و جزء دوم را «مضافٌ إلیه» مینامند؛ مانند:
کِتابُ اللهِ «کتاب خدا»، صَلاهُ اللَّیلِ «نماز شب»، ثَوبُ قُطنٍ «لباس پنبه ای».
مضاف الیه گاهی اسمِ ظاهر و گاهی ضمیر است، مانند: کتابُ اللهِ، کتابُهُ.