حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

المبحث السابع فی التقیید بالنّواسخ

التقیید بها : یکون للأغراض التی تؤدیِّیها معانی ألفاظ النّواسخ کالاستمرار - أو لحکایة الحال الماضیة : فی «کان»

وکالتوقیت بزمن مُعین فی «ظلّ ، وبات ، وأصبح ، وأمسى ، وأضحى»

وکالمُقاربة : فی «کاد ، وکرب ، وأوشک»

وکالتأکید : فی «إن وأنّ» - وکالّتشبیه : فی «کأنَّ»

وکالاستدراک : فی «لکن» - وکالرَّجاء : فی «لعلَّ» -

وکالتمنّی : فی «لیت» وکالیقین : فی «وجد ، وألفى ، ودَرى ، وعلم» وکالظنِّ : فی خالَ ، وزعِم ، وحسِب ، وکالتَّحول : فی اتخذ ، وجعل وصیَّر.

المبحث الثامن

فی التّقیید بالشرط التقیید به :

یکون للأغراض التی تؤدیها معانی أدوات الشرط : کالزمان فی «متى وأیّان» والمکان : فی أین ، وأنَّى ، وحینما - والحال : فی «کیفما» واستیفاء ذلک : وتحقیق الفرق بین تلک الأدوات یُذکر فی علم النحو وإنما یفرّق هنا بین (إن وإذا ولو) لاختصاصها بمزایا تُعد من وجوه البلاغة.

الفرق بین إن - وإذا - ولو

الأصل عدم جزم وقطع المتکلم بوقوع الشَّرط فی المستقبل مع «إن» ومن ثم کثر أن تستعمل «إن» فی الأحوال التی یندُر وقوعها ووجب أن یتلوها لفظ (المضارع) لاحتمال الشک فی وقوعه

بخلاف «اذا» فتُستعمل بحسب أصلها فی کل ما یقطعُ المتکلمُ بوقوعه فی المستقبل - ومن أجل هذا لا تُستعمل «إذا» إلاّ فی الأحوال الکثیرة الوقوع ، ویتلوها (الماضی) لدلالته على الوقوع والحصول قطعاً -

کقوله تعالى (فإذا جاءتهمُ الحسنةُ قالوا لنا هذه ، وإن تُصبهم سیئةٌ یطیَّروا بموسى ومنْ معهُ)

فلکون مجیء الحسنة منه تعالى مُحقَّقاً - ذکر هو والماضی مع (إذا) وإنما کان ما ذُکر محققاً - لأن المراد بها مُطلقُ الحسنة الشامل لأنواع کثیرة - من خَصب ، ورخاء ، وکثرة أولاد ، کما یفهم من التّعریف بأل الجنسیة فی لفظة «الحسنة»

ولکون مجىء السَّیئة نادراً ، ذکر هو والمضارع مع (أن) وإنما کان ما ذکر نادراً لأن المراد بها نوعٌ قلیل : وهو جدب وبلاء کما یُفهم من التّنکیر فی لفظ «سیئة» الدال على التقلیل

ولو : للشرط فی الماضی مع الجزم والقطع بانتفائه ، فیلزم انتفاء الجزاء على معنى أنّ الجزاء کان یمکن أن یقع ، لو وجد الشرط.

ویجب کون جملتیها فعلیتّین ماضویتین ، نحو : لو أتقنت عملک لبلغت أملک.

وتسمى «لو» حرف امتناع لامتناع – کقوله تعالى (لو کان فیهما آلهةٌ إلا الله لفسدتا) ونحو : (ولو شاءَ لهَداکم أجمعین) أی انتفت هدایته إیّاکم ، بسبب انتفاء مشیئته لها.

 

  

مقید ساختن با نواسخ

مقید ساختن به نواسخ برای اهدافی است که معانی واژه های نواسخ، آنها را می فهماند و  ادا میکند. مانند معنی استمرار یا حکایت حال ماضی در (کان)

و مانند وقت گذاری به زمان مشخص در «ظلّ ، وبات ، وأصبح ، وأمسى ، وأضحى»

و مانند نزدیک نمودن در «کاد ، وکرب ، وأوشک»

و مانند تاکید در «إن وأنّ» - و مانند تشبیه در «کأنَّ»

و مانند استدراک در «لکن» -  و مانند امیدواری در «لعلَّ»

و مانند آرزومندی در «لیت» و مانند یقین در «وجد وألفى ، ودَرى ، وعلم» و مانند شک در خالَ ، وزعِم ، وحسِب ، و مانند تحول در اتخذ ، وجعل وصیَّر.

 

المبحث الثامن

مقید ساختن با شرط

برای اهدافی است که معنی ادوات شرط آنها را ادا میکند. مانند معنی زمان در «متى وأیّان» و معنی مکان در « أین ، وأنَّى ، وحینما» و معنی حال در «کیفما». تحقیق در باره فرق بین ادوات شرط در علم نحو بررسی میشود و در اینجا تنها فرق بین (إن وإذا ولو) بحث میشود زیرا اینها به مزایایی اختصاص دارد که از شیوه های بلاغت به شمار می آید.

فرق بین إن - وإذا – ولو

هنگامی که گویمده به واقع شدن شرط در آینده یقین نداشته باشد از «ان» شرطیه استفاده می­کند و به همین دلیل «ان» در حالاتی که کم اتفاق می افتد، بسیار کاربرد دارد و واجب است که در کنار آن واژه مضارع قرار گیرد زیرا احتمال وقوع شک در وقوع آن است.

 

برخلاف «اذا» که طبق قانون در چیزهایی استعمال دارد که گوینده به وقوع آن در آینده اطمینان دارد و ازین رو «اذا» تنها در حالاتی استفاده میشود که بسیار رخ میدهد. «اذا» در کنار فعل ماضی می آید چون فعل ماضی حتما به وقوع پیوسته است.

مانند سخن خداوند متعال :هر گاه به آنان نیکی برسد میگویند این برای ماست و اگر رخداد ناخوشایندی به آنها برسد به موسی و یارانش فال بد میزنند

در این آیه رسیدن نیکی از سوی خدا حتمی است ازین رو بصورت ماضی و به همراه (اذا) بیان شده است. و منظور از نیکی، مطلق نیکی مانند سر سبزی، فراوانی  و زیادی فرزندان است.همچنان که از آورده شدن حسنه با ال معرفه (جنس) فهمیده میشود.

و چون آمدن بدی نادر و کم بوده است بصورت مضارع و همراه (ان) آمده است. برای اینکه اتفاقات بد کم است مانند خشکسالی و بلا. همچنان که از نکره آمدن کلمه «سیئة» قابل تشخیص است.

 

و لو برای شرط در ماضی است و هنگامی بکار میرود که یقین به انتفاء شرط داشته باشیم. بنابراین انتفاء شرط مستلزم انتفاء جزاست. بدین معنی که جزا ممکن بود پدید آید اگر شرط پدید می آمد.

و واجب است دو جمله ماضی باشند. مانند:  اگر کارت را استوار میساختی حتما به آرزویت میرسیدی.

 

و (لو) حرف امتناع برای امتناع نامیده میشود. مانند قول خداوند متعال: (اگر در زمین و آسمان خدایانی غیر از خداوند بودند زمین و آسمان تباه میشد) و مانند (اگر خداوند میخواست همه شما را هدایت میکرد). پس هدایت همه شما منتفی است چون خواست خدا منتفی است.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.