حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

وجود فی نفسه و وجود فی غیره

وجود یا فی نفسه است یعنی هستی در خودش است و خودش هستی دارد یا در هستیِ یک شیء دیگر فانی است.

وجود فی نفسه: مثل وجود باریتعالی، وجود زید، وجود درخت و... اینها در خودشان وجود دارند.

وجود فی غیره: چیزی که به تنهایی وجودی ندارد و فقط در دیگری وجود پیدا می کند.

توضیح:

می دانیم که «حرف» در ادبیات، دارای معنای مستقلی نیست. در واقع معنایی را در دو طرف خودش ارائه می کند و رابطه ای را برای دو طرفش ایجاد می کند:

سِرتُ الی البصره : «الی» در این جمله، رابطه ابتدائیت را بین سرت و بصره ایجاد کرده است.

وجود فی غیره هم به همین صورت است. مثلا می گوییم الانسانُ ضاحکٌ : انسان خندان است.

در اینجا انسان یک وجودی در خارج دارد، خندان هم یک وجودی دارد (در ذهن تصور می شود) ولی صرف وجود این دو، برای قضیه بودن کافی نیست. باید یک رابطه ای هم بین آنها باشد.

پس ما یک وجود مستقل برای انسان داریم  یک وجود مستقل برای خندان و یک رابطِ «است». این رابط، به تنهایی وجود مستقلی ندارد و در واقع داخل در موضوع و محمول است. این وجود آنقدر ضعیف است که تصور نمی شود و اصلا مفهوم ندارد.

لذا می توان گفت :

آن چیزی که در خارج، بین انسان و ضاحک هست و بین انسان و سنگ نیست و آن باعث می شود که بگوییم الانسانُ ضاحکٌ، و انسان و ضاحک را باهم متحد می کند، «رابط» است.

 

خصوصیات رابط: 

1- وجود رابط ماهیت ندارد. ماهیت، ما یقال فی جواب ما هو است. ماهیت باید قابلیت محمول واقع شدن داشته باشد، چون جواب ما هو است. حال آن که معنای غیر مستقل، محمول واقع نمی شود. نمی شود گفت این، «است» است!

 

2 تحقق وجود رابط (چسب) بین دو امر، موجب اتحاد وجودی آن دو امر می شود. اصلا وجود رابط، داخل در دو شیء دیگر است و لذا آن دو شیء حتما باید با یکدیگر متحد باشند.

 

3 وجود رابط تنها در قضایایی است که هلیات مرکبه هستند.

هلیه مرکبه آنست که محمولش، «موجودٌ » نباشد. هلیه بسیطه آنست که محمولش «موجودٌ » باشد.

رابطِ «است» فقط در قضایای هلیه مرکبه واقع می شود. در هلیه بسیطه وجود رابط نداریم. چون موضوع، خود شیء  است(انسان). و محمول، وجودِ شیء است و بین شیء و وجودش تغایری نیست تا نیاز به ربط داشته باشد.

می گوییم انسان ضاحک است. بین انسان بودن و ضاحک بودن فرق است و نیاز به ربط داریم که آنها را به هم بچسبانیم. ولی وقتی میگوییم انسان موجود است بین انسان که خود شیء است و وجودش که «موجود» است، هیچگونه تغایری در خارج نیست (در نظریه اصالت وجود)؛ و بنابراین دوتا نیستند که نیاز به رابط پیدا کنند.  


منابع:

- خلاصة بدایة الحکمة، محمد حسین رحمانیان

- دروس صوتی استاد فیاضی- جلسه بیستم

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.