حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

 

 قالَ(صلى الله علیه وآله):

 سَیَأتی زَمانٌ عَلى اُمتَّی یَفِرُّونَ مِنَ الْعُلَماءِ کَما یَفِرُّ الْغَنَمُ مِنَ الذّئْبِ، إبْتَلاهُمُ اللّهُ بِثَلاثَهِ أشْیاءَ: الاْوَّلُ: یَرَفَعُ الْبَرَکَهَ مِنْ أمْوالِهِمْ، وَالثّانی: سَلَّط اللّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطاناً جائِراً، وَالثّالِثُ: یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیا بِلا إیمان.

مستدرک الوسائل: ج 11، ص 376

 

 

سَ: (حرف سین و سوف=حروف استقبال) بر سرفعل مضارع آن را به مستقبل می برد

یَأتی :فعل مضارع ، مفرد مذکر غایب، متعدی  ، معلوم ، معرب ،ثلاثی مزید باب افعال/فعل

 زَمانٌ : اسم ، جمع مکسر ازمنه ، غیرمصدر، جامد، مؤنث ، متصرف ، نکره ،معرب /فاعل یأتی

 عَلى :حرف جرّ عامل

 اُمتّی :اسم،غیرمصدر، جامد، مؤنث ، متصرف ، معرفه به اضافه ،معرب / مجرور به حرف جر ، یاء متکلم مضاف الیه و محلاً مجرور

 یَفِرُّونَ:فعل مضارع،جمع مذکر غایب،متعدی ،معلوم ، معرب ،ثلاثی مزید باب افعال،صحیح ومضاعف فَرَّ یَفرُّ/فعل ، فاعل هو مستتر

 مِنَ : :حرف جرّ عامل

 الْعُلَماءِ : اسم، جمع مکسر عالم ،غیرمصدر، جامد، مؤنث ، متصرف ، معرفه به ال ،معرب / جار و مجرور متعلق به یَفِرُّونَ

 

کَما : جار و مجرور، ما موصول

 یَفِرُّ الْغَنَمُ مِنَ الذِّئْبِ:جمله صله محلی از اعراب ندارد

 یَفِرُّ : فعل مضارع،مفردمذکر غایب،متعدی ،معلوم ، معرب ،ثلاثی مجرد صحیح ومضاعف فَرَّ یَفرُّ/فعل

 الْغَنَمُ : اسم ،مفرد ،غیرمصدر، جامد، مؤنث ، متصرف ، معرفه به ال ،معرب /فاعل و مرفوع

 مِنَ : حرف جرّ عامل

 الذِّئْبِ:اسم ،غیرمصدر، جامد، مذکر ، متصرف ، معرفه به ال ،معرب     / جار و مجرور متعلق یَفِرُّ

 

إبْتَلاهُمُ: فعل ماضی،جمع مذکر غایب، متعدی ،معلوم،معرب ،ثلاثی مزید باب افتعال/فعل و هم مفعول به

  اللّهُ : لفظ جلاله / فاعل ابتلا

 بِثَلاثَهِ : اسم ،غیرمصدر، جامد، مؤنث ، متصرف ، معرفه به اضافه ،معرب / جار و مجرور

أشْیاء:   اسم،جمع مکسر شیء ،غیرمصدر، جامد، مؤنث ، متصرف ، نکره غیر منصرف / بعد از عدد معدود «تمیز » است و منصوب

الاْوَّلُ: اسم ،غیرمصدر، مشتق، مذکر ، متصرف ، معرفه به ال ،معرب  ترنیبی / مبتدا و مرفوع  یا (بدل جز از کل ثَلاثَهِ ؟؟)

 

یَرَفَعُ الْبَرَکَهَ مِنْ أمْوالِهِمْ: جمله خبر محلاً مرفوع

یَرَفَعُ : فعل مضارع،مفردمذکر غایب،متعدی ،معلوم ، معرب ،ثلاثی مجرد ،صحیح و سالم/فعل فاعل هومستتر

الْبَرَکَهَ :    اسم، مفرد ،مصدر، جامد ،مونث، متصرف ، معرفه ،معرب /م به منصوب 

 مِنْ : : حرف جرّ عامل

 أمْوالِهِمْ: اسم، جمع مکسر مال ،غیرمصدر، جامد، مذکر ، متصرف ، معرفه به اضافه ،معرب / جار ومجرور متعلق به یرفعُ

 

وَ: واو عطف

 الثّانی: اسم ،غیرمصدر، مشتق، مذکر ، متصرف ، معرفه به ال ،معرب  ترنیبی    /مبتدا و مرفوع

 سَلَّط اللّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطاناً جائِراً: جمله خبر محلاً مرفوع

 سَلَّط : فعل ماضی،مفردمذکر غایب،متعدی ،معلوم ، معرب ،ثلاثی مزید باب تفعیل ،صحیح و سالم/فعل

 اللّهُ : لفظ جلاله / فاعل سلّط

عَلَیْهِمْ :جار و مجرور متعلق سلّط

سُلْطاناً : اسم، مفرد،غیرمصدر، جامد، مذکر ، متصرف ، نکره ،معرب  /م به و منصوب

جائِراً:    اسم، مفرد ،غیرمصدر، مشتق ، مذکر ، متصرف ، نکره ،معرب /حال منصوب  ؟؟ صفت سلطاناً

 

وَ:عطف

الثّالِثُ: اسم ،غیرمصدر، مشتق، مذکر ، متصرف ، معرفه به ال ،معرب  / مبتدا و مرفوع

یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیا بِلا إیمان: جمله خبر محلاً مرفوع

 یَخْرُجُونَ : فعل مضارع،جمع مذکر غایب،متعدی ،معلوم ، معرب ،ثلاثی مجرد ،صحیح و سالم/فعل فاعل هو مستتر

مِنَ الدُّنْیا : الدُّنْیا : اسم ،غیرمصدر، مشتق(زیرا صفتی بر وزن فُعلی بوده که اعلال شده دُنُوَ= دنیا )، مؤنث ، متصرف ،معرفه به ال،مبنی  / جار و مجرور متعلق به یَخْرُجُونَ

بِلا إیمان: إیمان: اسم ،مصدرثلاثی مزید باب افعال ، جامد، مذکر ، متصرف ، نکره ،معرب / جار و مجرور متعلق به یَخْرُجُونَ

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله:

زمانى بر امّت من خواهد آمد که مردم از علماء گریزان شوند همان طورى که گوسفند از گرگ گریزان است، خداوند چنین جامعه اى را به سه نوع عذاب مبتلا مى گرداند: 1 ـ برکت و رحمت خود را از اموال ایشان برمى دارد. 2 ـ حکمفرمائى ظالم و بى مروّت را بر آن ها مسلّط مى گرداند. 3 ـ هنگام مرگ و جان دادن، بى ایمان از این دنیا خواهند رفت.

 

 

 

نظرات  (۵)

  • فرید افتخاری
  • ما در کما موصوله نیست چون عائد صله نداردو معنا هم درست درنمی آید: مردم از علماء گریزان شوند مانند آنچنان چیزی که گوسفند از گرگ گریزان است.
    اینجا ما مصدریه است یعنی مابعد را تاویل به مصدر(مفرد) می برد، لذا معنا اینطور می شود : مردم از علماء گریزان شوند مانند گریزان بودن گوسفند از گرگ 
    در ترکیب هم ما وجمله بعد ازآن تاویل به مصدر رفته مجرور به کاف هستندو جار و مجرورمفعول مطلق برای یفرون است. (فرار میکنند فرارکردن گوسفند از گرگ)

    الاول بدل تفصیل است. در مبادی العربیةجلد : 4 صفحه : 349 توضیحات آن آمده است که لازم نیست ضمیر داشته باشد که به مبدل منه برگردد و در مورد اعراب آن گفته اند:
    و اعلم أنّه یجوز فی هذا النوع من البدل الاتباع على الاصل نحو «مررت بالرجلین زید و عمرو» و الرفع على تقدیر «هما» و النصب على تقدیر «اعنی»
    یعنی در اعراب این بدل هر سه وجه رفع و نصب و اعراب بنابر تابعیت جایز است.

    مشابه آن در قرآن کریم این آیه شریفه است : قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ ۖ أَن تَقُومُوا لِلَّـهِ که درآن ان تقوموا تاویل به مصدر رفته و هم می تواند بدل کل از کل برای واحده باشد و هم عطف بیان برای آن و همچنین می توان آن را خبر مبتدای محذوف گرفت.
    اینجا هم جمله بعد از الاول می تواند بدل کل از کل برای آن یا عطف بیان یا خبر برای مبتدای محذوف (یعنی اصل این بوده : الاول هو ان یرفع البرکه ...) باشد.
    در میان این سه وجه عطف بیان ارجح است چون مستلزم در تقدیر گرفتن چیزی نیست و توضیحی برای ماقبل است در حالی که بدل کل از کل معمولا شامل توضیح مبدل منه نیست.

    بلاایمان:  باء حرف جر و لا، لای نفی جنس است. به همین دلیل حرف جر بر سر آن درآمده است. زیرا حروف بر سر حروف وارد نمی شوند و لای نفی جنس اسم است و خبر لای نفی جنس محذوف است یعنی این طور بوده : بلا ایمان لهم (یعنی از دنیا خارج می شوند بدون ایمانی برای آنان)

    یرفع البرکه را هم مجهول بخوانیم بهتر است چون هرگاه فاعل مونث مجازی باشدچه با فعل با فعل فاصله داشته و چه بدون فاصله باشد . جایز است که فعل مونث یا مذکر باشد. 
    اینجا هم برکه مونث مجازی است و چون الله ذکر نشده آن را مجهول می خوانیم: یُرفَعُ
    قرینه آن هم این که در جمله بعد الله ذکر شده است : سلط الله ...

    جائرا هم صفت سلطان است

    یأتی و یخرجون فعل لازم هستند.

    فاعل یفرون واو است، مستتر نیست.

    و یفرون همانطور که در فعل مشابه بعدی توضیح دادید، ثلاثی مجرد است و باب افعال نیست چون در آنصورت باید حرف مضارعه مضموم بود که در اینجا نیست.

    غنم هم مصداق مونث مجازی است که فعل آن جایز است مذکر یا مونث بیاید؟


    من اونجایی که گفتین جایز است فعل مذکر یا مونث بیاد رو فهمیدم و لی نفهمیدم چرا باید مجهول باشه؟

    در جمله "یَرَفَعُ الْبَرَکَهَ مِنْ أمْوالِهِمْ" خبر فقط یرفع نمیشه؟

    فعل یفر متعدی است؟
  • فرید افتخاری
  • در جواب نگین:
    غنم مونث است، اینجا راببینید.

    در حواب حامد:
    بهتره مچهول خونده بشه چون در جمله بعد کلمه الله را آورده (سلط الله) ، لذا در اینجا که کلمه الله نیست نتیجه میکیزیم که مجهول است . یه عبارت دیگر اگر معلوم بود کلمه الله را می آورد مثل (=بقرینه) جمله یعد

    خبر در جمله یرفع... کل جمله است به خاطر معنا 

    یفر ظاهرا لازم است و با من و الی و امثالهم متعدی می شود لذا معفول آن مفرور منه و مفرور الیه خواهد بود (نه مفرور به تنهایی)


  • فرید افتخاری
  • ظاهرا گزینه لینک بیان خوب کار نمی کند 
    من بعد لینک ها را به صورت مستقیم می گذارم
    لینک کامنت بالا هم این است:
    http://www.almaany.com/ar/dict/ar-ar/%D9%8A%D9%81%D8%B1

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.