حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

تقسیمات دیگر شرطیه

گفتیم شرطیه به اعتبار نوع نسبتى که در آن است،به متصله و منفصله تقسیم مى‌شود؛ و به لحاظ کیفیت،به موجبه و سالبه تقسیم مى‌شود؛ و به لحاظ حالات و زمانها به شخصیه،مهمله و محصوره منقسم مى‌شود. محصوره نیز یا کلیه است و یا جزئیه.

اکنون مى‌پردازیم به بیان اقسام هریک از متصله و منفصله. 

شرطیه متصله در یک تقسیم اساسى به دو قسم مى‌شود:1-لزومیه 2-اتفاقیه؛

و جهت این تقسیم،طبیعت و نوع اتصال است. گاهى اتصال و تعلیق دو نسبت از نوع پیوستگى لزومى و گاهى از نوع اتصال اتفاقى است.

 

متصله لزومیه: عبارتست از قضیۀ شرطیۀ متصله‌اى که میان دو طرف آن(یعنى مقدم و تالى) یکنوع اتصال و پیوستگى حقیقى و واقعى وجود داشته باشد،که از یک علاقه و ارتباط تنگاتنگ میان طرفین ناشى مى‌شود بگونه‌اى که همین علاقه باعث مى‌شود که یکى مستلزم دیگرى باشد و هر کجا یکى از آن دو بود، دیگرى هم حتما باشد و هیچگاه تخلف ندارد.

مانند:«اگر آب گرم شود،منبسط مى‌گردد.»در این مثال، مقدم، علتِ تالى است. و مانند:«هنگامى که آب منبسط مى‌شود،گرم شده است».در اینجا برعکس قضیۀ نخست،تالى، علتِ مقدم است و مانند:«هنگامى که آب بجوشد، منبسط مى‌شود». در این قضیه، مقدم و تالى هردو معلولِ یک علت هستند؛ زیرا جوشیدن و انبساط، هر دو، معلول یک درجۀ حرارت خاص مى‌باشند.

 

متصله اتفاقیه: آنست که در آن فقط به مطلقِ اتصال دو نسبتحکم شده باشد، بدون اینکه میان آن دو علاقه و پیوند ذاتى و طبیعى وجود داشته باشد و به عبارت دیگر:

اتفاقیه آنست که میان دو طرف آن یعنى مقدم و تالى هیچ‌گونه اتصال و پیوستگى حقیقى وجود ندارد چون علاقه‌اى به یکدیگر ندارند و بین آنها ارتباطى نیست تا آن ارتباط، سبب ملازمه میان طرفین گردد.

مثل آنکه به‌طور اتفاقى همیشه محمد پس از شروع درس، وارد کلاس شده باشد؛ که در این صورت گفته مى‌شود:«هرگاه محمد وارد کلاس شود، درس از پیش شروع شده است.» چنانکه ملاحظه مى‌شود، هیچ علقه و پیوندى میان آمدن محمد به کلاس، و شروع پیشین درس وجود ندارد؛ و تنها بر حسب اتفاق و تصادف،چندین بار این دو با هم مقارن شده‌اند. 

 

اقسام منفصله

در مورد شرطیۀ منفصله نیز دو تقسیم جارى مى‌شود:

 

الف-عنادیه و اتفاقیه

این تقسیم به اعتبار طبیعت تنافى میان طرفین قضیه است، مانند متصله[که به اعتبار طبیعت اتصال و ارتباط مقدم و تالى به دو دسته تقسیم شد.] قضیۀ منفصله به این لحاظ بر دو نوع است:

  

1-عنادیه: و آن عبارتست از قضیۀ منفصله‌اى که میان مقدم و تالى، در آن تنافى و عناد حقیقى و واقعى باشد؛یعنى:ذاتاً با یکدیگر تنافى دارند و در ضمن هیچ ماده‌اى از مواد قابل جمع نیستند؛ مانند«العدد الصحیح امّا زوج و امّا فرد» که میان زوجیت و فردیت تنافى ذاتى در کار است  و لذا بصورت موجبه کلیه مى‌توان گفت:دائما امّا ان یکون العدد زوجاً و امّا فرداً یعنى: محال است که عددى هم زوج باشد و هم فرد،یا نه زوج باشد و نه فرد.

 

2-اتفاقیه: و آن عبارتست از قضیۀ منفصله‌اى که میان دو طرف آن تنافى ذاتى و حقیقى در کار نیست بلکه اتفاقاً و تصادفاً و بالعرض و بخاطر یک امر خارجى عرضى چنین تنافى‌اى پیدا شده؛ مثال مشهور«امّا ان یکون هذا اسود و غیر کاتب و امّا ان یکون کاتبا و غیر اسود» . واضح است که میان کتابت و سواد (سیاهی) تنافى ذاتى نیست وگرنه هیچ کجا نباید قابل جمع یا رفع باشند؛ در حالیکه کثیرى از انسانها در خارج، نه اسود هستند و نه کاتب پس تنافى ذاتى نیست ولى اتفاقاً در مورد زید مثلا ما علم اجمالى داریم که یا کاتب و لا اسود است و یا اسود و لا کاتب، آن دو را جمعا ندارد امّا این عرضى است و مخصوص به مواردی است که علم اجمالى داریم نه اینکه حقیقى و ذاتى باشد.

و مانند«این کتاب یا در باب منطق است،و یا مال حسن است»،اگر بر حسب اتفاق بدانیم که حسن کتابى در باب منطق ندارد، و در عین حال احتمال دهیم کتاب موردنظر، یک کتاب منطقى است.

 


منابع 

-شرح منطق مظفر، علی محمدی خراسانی، ج 1

-المنطق، علامه مظفر، ترجمه علی شیروانی، ج 1

 

تلخیص از نگین افتخاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.