حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

1) تقسیم ثنائى (دوتایی)

در این نوع تقسیم،  شىء را از راه دوران بین نفی و اثبات تقسیم می کنیم.

مانند: حیوان یا ناطق است و یا غیرناطق.

نفی و اثبات، یا همان سلب و ایجاب، نقیض یکدیگرند و می دانیم که اجتماع و ارتفاع نقیضین محال است.

ارتفاع نقیضان محال است، یعنی شق سومی برای چنین تقسیمی متصور نیست و فردی نیست که نه این باشد و نه آن. (در مثال فوق، امکان ندارد که حیوانی، نه ناطق باشد و نه غیرناطق، حتما یکی ازاین دو تا هست)

اجتماع نقیضان محال است، یعنی امکان ندارد که در جایی هر دو طرف (نفی و اثبات) یکی شوند و به یک وجود، موجود باشند. (در مثال بالا، یعنی حیوان، بلکه وجودی نداریم که هم ناطق باشد و هم غیرناطق)

از موارد فوق نتیجه می شود که اولا چنین تقسیمی حتما دوتایی خواهد بود و ثانیا حاصر است (یعنى تمام افراد مقسم در این دو قسم حصر مى‌شود) و ثالثا جامع و مانع است.  

در مثالی که گذشت، شقّ اوّل یک دسته از افراد حیوان، یعنى انسان‌ها را شامل می شود و شقّ ثانى که غیر ناطق است، تمام انواع دیگر از حیوانات را بدون استثناء شامل مى‌شود،چه آن‌ها که براى بشر کشف شده و چه آن‌ها که کشف نشده و از این‌رو حاصر و مانع و جامع است.

تقسیم ثنائی را می توان ادامه داد، به این صورت که  یکی از دو طرف یا هر دو طرف را باز هم به صورت ثنائی تقسیم کنیم، تا جایی که مفید باشد.

 

مثال: کلّی (در علم منطق):

-- ذاتى افراد است

               --- تمام ذات افراد است (نوع)

               --- تمام ذات نیست

                              ---- ذاتی مشترک است (جنس)

                              ----ذاتی غیرمشترک (فصل)

-- غیرذاتی (عرضى است) 

               --- مختص به یک ماهیت (عرضی خاصه)

               --- غیرمختص (عرضی عامه)

 

کاربرد و فایدۀ تقسیم ثنائی:

1) در جایی که اقسام شیء نامتناهى است، با این شیوه تقسیم می توان همۀ اقسام را در کلمۀ «غیرآن» خلاصه کرد. (مانند غیرناطق که در مثال ذکر شد و همه موجودات غیر از انسان را که بی شمار هستند در بر دارد.

2) در جایی که هدف این باشد که اقسام به صورت حصر عقلى بیان شوند.

3) در به دست آوردن حد و رسم اشیاء.

  

2) تقسیم تفصیلى

در این نوع تقسیم، (به جای دوتا دوتا جلو رفتن)، شیء از ابتدا به همۀ اقسام محصور و محدود خود تقسیم می شود. (باید اقسام محدود باشند و اگر نامتناهی باشند، امکان چنین تقسیمی نیست)

تقسیم‌ تفصیلى خود بر دو نوع است

الف) عقلى: وجود قسم دیگری برای شیء، عقلا محال است

مانند تقسیم کلمه به این صورت:

کلمه ای که بر ذات دلالت می کند و آن اسم است، کلمه ای که بر زمان دلات می کند و آن فعل است، کلمه ای که نه بر ذات دلالت دارد و نه بر زمان و آن حرف است.

برای اثبات اینکه تقسیم تفصیلی، عقلی است و قسم دیگری ندارد، باید آن را به تقسیم ثنائی برگرداند. یعنی باید برپایه نفی و اثبات بنا شده باشد. که در مثال فوق به این صورت است: کلمه یا بر ذات دلالت می کند (اسم) یا نمی کند. کلمه ای که بر ذات دلالت نمی کند، یا بر زمان دلالت می کند(فعل) یا نه (حرف)

ب) استقرائى: وجود قسم دیگری برای شیء عقلا محال نیست. (ما به وسیلۀ جستجو اقسامی را به دست آورده و ذکر کرده ایم، عقلا ممکن است اقسام دیگری هم داشته باشد.)

مانند تقسیم ادیان آسمانی به یهودیت، مسیحیت و اسلام.

  

تعریف توسط تقسیم

حال به این موضوع می پردازیم که تعریف به وسیلۀ تقسیم چگونه است؟ و از کدام نوع از اقسام اربعۀ تعریف به شمار می آید؟

الف) تقسیم ذاتى مقسم نیست، بلکه بر مقسم عارض مى‌شود و حمل مى‌گردد. مثلا وقتى مى‌گوییم: «الانسان امّا عالم و امّا جاهل»، این تقسیم بر انسان عارض مى‌شود و انسان مقسم آن است.

ب) عوارض دو دسته‌اند: عوارض عامه که بر مقسم و غیر آن عارض مى‌شوند، عوارض خاصه که مخصوص این مقسم هستند. تقسیم غالب اوقات از عوارض خاصه است، همانند تقسیم انسان به عالم و جاهل که این تقسیم مخصوص انسان بوده و تنها بر انسان عارض مى‌شود. (البتّه گاهى هم قسمت از عوارض عامه است؛ یعنى اقسام هم بر این مقسم و هم بر غیر آن عارض مى‌شوند مانند: مانند: «الانسان امّا ابیض او اسود و...» که ابیضیت و اسودیت هم بر انسان و هم بر غیر آن حمل مى‌شود.

ج) عوارض خاصه دو نوعند: عرضى خاصه شامل (که تمامى افراد معروض و مقسم را شامل مى‌شود، مانند خندان.) و عرضى خاصۀ غیر شامل (که یک دسته از افراد معروض را شامل است. مانند شاعر)

با توجه به اینکه تقسیم منطقى و صحیح ، جامع افراد مقسم و مانع اغیار است، تقسیم، عرضی خاصه شامل محسوب می شود، چرا که اقسام با مقسم برابرند.

د) یکى از شروط تعریف، آن بود که معرّف از حیث مفهوم ذهنى از معرّف اجلى و اعرف و اظهر باشد. در غالب موارد،  اقسام یکى‌یکى از مقسم اجلى هستند. مانند حیوان که مقسم است از انسان و فرس و بقر و...که اقسام او هستند ابهام و اجمالش بیش‌تر است.

از این چهار مقدّمه به این نتیجه مى‌رسیم که:

1) تعریف یک ماهیّت به وسیلۀ تقسیم صحیح است.

2) این تعریف، تعریف به عرضى خاصه است، پس رسم ناقص محسوب می شود.

 

کسب تعریف توسط تقسیم (یا چگونه برای به دست آوردن مجهول تصوری بیندیشیم؟)

معلومات تصوّرى‌اى که هریک از ما انسان‌ها در ذهن داریم دو شعبه دارد:

1) بدیهیات، یعنى تصوّراتى که نیازى به فکر و نظر ندارد، بلکه بدون آن و البتّه با یکى از اسباب توجّه نفس که در آغاز کتاب بیان شد قابل دانسته شدن باشد. مثل مفاهیم بدیهى عامه‌اى از قبیل مفهوم وجود-عدم-شىء و امثال این‌ها.

2) نظریات، یعنى معلومات تصوّرى‌اى که آگاهى به آن‌ها محتاج به کارگیرى فکر و اندیشه است. (در ذهن ما از سایر مفاهیم ممتاز نیست و نیاز به معرفى و شناسایى –حد و رسم- دارد)

حال سوال این است که چگونه حد و رسم اشیاء را به دست آوریم؟

دو طریقه براى اکتساب حدود و رسوم وجود دارد:

 

1) روش تحلیل عقلى

اجمال این طریقه در بخش اول منطق، در مراحل فکر بیان شد. گفتیم تفکر 5 مرحله دارد. دو  مرحلۀ اوّل مقدّماتى و مشترک میان طریقۀ تحلیل عقلى و طریقۀ تقسیم ثنائى است. 3 مرحلۀ‌ بعدی  مراحل اصلى و اساسى تفکّر و اندیشه براى کسب مجهولات است.

مرحلۀ اوّل: مواجهه با یک مشکل و مجهول (مثلا «آب» مجهول ما است)

مرحلۀ دوم: شناخت نوع مشکل. باید دید آیا مجهول از انواع جوهر است؟یا از انواع عرض؟ بر فرض که از اعراض باشد آیا از مقولۀ کیفیّات است؟یا کمیّات؟ و... و بر فرض که از جواهر باشد آیا از مفارقات و مجرّدات است؟یا از مادیّات؟ بر فرض که از مادیّات باشد آیا از جمادات است؟ یا نباتات؟ یا حیوانات؟ بر فرض که از جمادات باشد، آیا از سوائل است؟ یا از جامدات و ثوابت؟ ...

اگر در این مرحله، جنس قریب شناسایی شد (مثلا فهمیدیم که آب، جسم سائل است)، تنها کافى است فصل قریب آن ماهیّت یا عرضى خاصه‌اش را به دست آوریم. ولى اگر جنس متوسط یا جنس عالى مشکل را فهمیدیم، باید مراحل سوم و چهارم و پنجم را چند بار بپیماییم تا جنس قریب به دست آید.  

پس از پشت‌سر گذاردن این دو مرحلۀ مقدّماتى نوبت به سه مرحلۀ اصلى تفکّر و اندیشه مى‌رسد که مرحوم مظفّر از آن‌ها به سه دوره و یا سه حرکت یاد کرده:

مرحلۀ سوم: حرکت ذاهبه یا رفت.  یعنی حرکت عقل از مجهول به معلومات. در روش تحلیل عقلی، در این مرحله، انسان در ذهن خود همۀ افراد داخل در جنسی را که مجهول در آن مندرج است در نظر می گیرد، مثلا برای «آب» همۀ افراد «مایع» (جسم سائل) را که آب هم جزو آنها است در نظر می گیرد، مانند شیر، روغن و ... . در این مرحله هدف تنها استخراج مشارکات در جنس است و کارى به متباینات و جهات ممتازه نداریم.

مرحلۀ چهارم: حرکت دائریه یا گردشی. یعنی حرکت عقل در میان معلومات (براى به دست آوردن معلومات مناسب) این مرحله دشوارترین و پراهمّیّت‌ترین دوره است که اگر شخص متفکر بتواند معلومات مناسبى را جمع‌آورى و دسته‌بندى کند کار تمام است. در روش تحلیل عقلی، در این مرحله انسان باید مجموعه های افراد جنسی را که مجهول در آن مندرج است ملاحظه کند و آنها را دسته بندی کند. دسته ای را به افراد مجهول اختصاص دهد و دسته هایی را به انواع دیگر. مثلا در مثال فوق، دسته های مایعات مانند آب، شیر، روغن و ... را درنظر بگیرد. سپس سعی کند ذاتیات یا عوارض خاصه ای را که  افراد دستۀ شامل مجهول را از افراد سایر دسته ها متمایز می کند پیدا کند. برای یافته این ذاتیات یا عوارض خاصه به جستجو، آزمایش، استفاده از علوم بشری و .... نیاز است.

اگر در این مرحله،  فصل مجهول به دست آمد، (جنس قریب را هم که از مرحله قبل داشتیم)، حدتام به دست می آید و اگر خاصۀ مجهول به دست آمد، رسم تام به دست می آید.

در مثال فوق، باید انواع مایعات را تجزیه و تحلیل کند که، مثلا خون، آب، شیر و ... هر یک از چه عناصرى تشکیل شده؟ ذاتى مختص به آب کدام است؟ عرضى خاصۀ آن کدام است؟ مثلا بفهمد که آب تنها مایعی است که نه رنگ دارد نه مزه و نه بو، یا از حیث ذاتیات به این نتیجه برسد که آب تنها جسم سائلى است که داراى وزن بوده و بالطبع ثقیل است یا براساس اجزاء طبیعى آب را شناسایى کند که آب جسم سیّالى است که مرکّب است از هیدروژن و اکسیژن و این مخصوص آب است و بدین‌وسیله بتواند فصل قریب آن مجهول را و یا عرضى خاصه‌اش را اکتساب کند و ...

مرحلۀ پنجم: حرکت راجعه یا برگشت. با تشکیل حد یا رسم، عقل به مرحلۀ نهایی که حرکت از معلوم (به دست آمده) به مجهول (که در ابتدا داشتیم و اکنون معلوم شده) است می پردازد.

  

2) روش تقسیم منطقی ثنائى

همانطور که گفته شد، دو مرحلۀ اول در هر دو روش یکسان هستند. اما در سه حرکت اصلى فکر این دو طریق فرق دارند:

در روش تحلیل عقلى ابتدا همۀ متشارکات در جنس و به عبارت دیگر همۀ انواعى را که با این مجهول در جنس قریب شریک بودند، استخراج مى‌کردیم و سپس به تجزیه و تحلیل این انواع از یکدیگر مى‌پرداختیم تا ذاتى یا عرضى مختص به مجهولمان را دریابیم.

در روش تقسیم ثنائى در مرحلۀ سوم مستقیما به سراغ جنس (قریب) رفته و آن را بر اساس آنچه مجهول را به طور ذاتی یا عرضی متمایز می سازد و نفی آن تقسیم ثنائی مى‌کنیم. در مثال «آب»، که مایع بودن آن را می دانیم، می گوییم: میاع یا بدون رنگ است یا غیر آن. مایع بدون رنگ، یا بدون مزه است یا غیرآن و ... . این کار را آن قدر ادامه می دهیم تا به فصل یا عرضى خاصه دست پیدا کنیم.

اگر جنس قریب را نمی دانستمی، با همین روش جنس عالی یا متوسط را تقسیم می کنیم تا به جنس قریب دست یابیم و کار را با جنس قریب مطابق بالا ادامه می دهیم.

 


منابع 

شرح منطق مظفر، علی محمدی خراسانی، جلد 1

المنطق، علامه مظفر، ترجمه علی شیروانی، جلد 1

 

تلخیص از سمیه افتخاری 

نظرات  (۷)

  • مدیریت حوزه
  • در تقسیمات تفصیلی زیر کدام عقلی است کدام استقرائی:

    - تقسیم فعل به ماضى،مضارع و امر
    - تقسیم نماز به دو رکعتى،سه رکعتى و چهار رکعتى
    - تقسیم خط به مستقیم،منحنى و منکسر
    - تقسیم اوقات روز به صبح،ظهر،عصر،شب
    - تقسیم ذاتی به نوع و جنس و فصل
  • سید حامد فرهنگ
  • -تقسیم فعل به ماضى،مضارع و امر : اگر فقط افعال تام را در نظر بگیریم عقلی است ولی با در نظر گرفتن افعال ناقص استقرایی است
    - تقسیم نماز به دو رکعتى،سه رکعتى و چهار رکعتى : استقرایی (نماز یک رعتی هم داریم)
    - تقسیم خط به مستقیم،منحنى و منکسر : عقلی
    - تقسیم اوقات روز به صبح،ظهر،عصر،شب : استقرایی (مثلا چاشت، سحر و ... هم وجود دارد)
    - تقسیم ذاتی به نوع و جنس و فصل: عقلی
  • سید حامد فرهنگ
  • چندتا ابهام هم من دارم.ممنون میشم پاسخ بدین.
    1-تفاوت "انسان" و "بشر" چیست؟ و آیا این تعریف درست است؟ "انسان حیوانی است بشری"
    2- به نظرتون تعاریف زیر، کدام نوع تعریف از بین 4 مدل "حد تام، حد ناقص، رسم تام و رسم ناقص" است؟
    "علم، حاضر شدن صورت شی در عقل انسان است"
    "لفظ مرکب لفظی است که هر جزء لفظ بر جزئی از معنای آن دلالت دارد"
    "کلمه لفظی است که برای معنای مفرد وضع شده است"
    "کلمه لفظی است مفرد و موضوع"
    3-تفاوت "قول" و "لفظ" چیست؟
    4-طبق نظر ارسطو "هر محمولی حتما یکی از کلیات خمس است". اما این با چیزی که ما در منطق مظفر خوندیم ناسازگاره. چراکه در کلیات خمس حمل از نوع "شایع" و "طبعی" و "مواطات" است. و سایر موارد حمل مثل "وضعی یا اولیه ذاتی" را شامل نمیشه. پس یعنی نظر ارسطو اشتباهه؟
  • سید حامد فرهنگ
  • اینقدر جواب ندادین که خودم پس از یک سری بررسی ها و جستجوها به نتایجی دست پیدا کردم که اینجا بیان میکنم. با این حال اگر لازمه اساتید اصلاحش کنن. :)
    1- "انسان" همان "بشر" است و مشکل این تعریف این است که معرِّف و معرَّف یکی است و در بحث "شروط تعریف" شرط دوم برآورده نشده که معرِّف باید اجلی از معرَّف باشد.
    2- "علم، حاضر شدن صورت شی در عقل انسان است" به نظرم رسم تام است.
    "لفظ مرکب لفظی است که هر جزء لفظ بر جزئی از معنای آن دلالت دارد"به نظرم رسم تام است.
    "کلمه لفظی است که برای معنای مفرد وضع شده است" این تعریف مشکل داره چون ممکن است معنا مفرد نباشد. مثلا "زید" بر "هیکل" دلالت میکند و "هیکل" مفرد نیست.
    "کلمه لفظی است مفرد و موضوع" فکر کنم "لفظ" جنس بعید باشه و "مفرد و موضوع" عرض باشه
    3-تفاوت "قول" و "لفظ" چیست؟ ظاهر "لفظ" جنس است و "قول" نوع میباشد. یعنی "قول" زیرمجموعه "لفظ" است.
    4-طبق نظر ارسطو "هر محمولی حتما یکی از کلیات خمس است". اما این با چیزی که ما در منطق مظفر خوندیم ناسازگاره. چراکه در کلیات خمس حمل از نوع "شایع" و "طبعی" و "مواطات" است. و سایر موارد حمل مثل "وضعی یا اولیه ذاتی" را شامل نمیشه. پس یعنی نظر ارسطو اشتباهه؟ ظاهرا منظور جناب ارسطو، همان محمولاتی است که در کلیات خمس مجاز است.
  • مدیریت حوزه
  • سلام
    و عذرخواهی بابت تأخیر در جواب که به دلیل مشغله زیاد حقیردر این مدت اخیر بود،
    البته خب باعث خیر شد که شما به دنبال جواب بگردی..

    پاسخ سوالات 1 و 3 و 4 همون هست که پیدا کردید
  • محبوبه ثناگویی
  • باعرض سلام و خسته نباشید،خواستم تشکر کنم از مطالب و زحماتی که میکشید....واقعا فوق العاده هستن و من خیلی از همه ی درس ها و مطالبی که گذاشتید استفاده کردم.
    حاجت روا بشید و به امید موفقیت روزافزون شما.یاعلی

    سلام ممنون از سایت خوبتون، ببخشید یه سوال دارم:

    تفاوت انواع قسمت با روش های قسمت چیست؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.