حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

حوزه علمیه کوچک ما

آموزش ادبیات عربی، منطق؛ فلسفه و عرفان اسلامی به نحو اجمالی و سبک سنتی حوزات علمیه

نکاتی مهم در ترجمه عربی:

1-مهم ترین نکته هنگام ترجمه جملات توجه به ویژگیهای فعل ازقبیل زمان،صیغه، لازم یا متعدی،معلوم یامجهول بودن می باشد.

الف – یُعرَفُ الأصدقاءُ عند الشدائد.       دوستان هنگام سختیها شناخته می شوند.

ب- کان الأولادُ یقرأونَ دروسَهُم .          بچه ها درسهایشان را می خواندند.  

 

2- درترجمه به مفرد یا مثنی یا جمع بودن کلمات ، همچنین به اسمهای اشاره به نزدیک(هذا،هذه،...)یا اشاره به دور(ذلک،تلک،...) توجه شود.

*یُریدُ الأعداءُ أن یُبعِدوا شبابَنا عن القـِیَم الإسـلامیـﺔِ . 

 دشمنان می خواهند که جوانان ما را از ارزش های اسلامی دور سازند.

 

3-اسم های اشاره (هولاء،اولئک،هذان،..) اگرقبل ازاسم دارای(ال) بیایند،به صورت مفرد یعنی به صورت این و آن ترجمه می شوند.

* هولاء التلامیذ....           این دانش آموزان

*هولاء طالبات مجتهدات.            اینان دانش آموزان کوشایی هستند.

 

4-صیغه های غائب عربی برابربا سوم شخص فارسی و صیغه های مخاطب عربی برابر با دوم شخص فارسی و صیغه های متکلم برابر با صیغه های اول شخص فارسی می باشد.

 

5-فعل مضارع مجزوم به (لَم) را به صورت ماضی منفی یا ماضی نقلی منفی و مضارع مجزوم به (لمّا) را فقط به صورت ماضی نقلی منفی همراه با هنوز ترجمه می کنیم.

* لم یذهب : نرفت یا نرفته است

* لمّا یذهب : هنوزنرفته است

 

6-اگر بعد از (لمّا) فعل ماضی بیاید. معنی «هنگامی که » می دهد.

* لمّا رَجَعَ : هنگامی که برگشت

*باید توجه داشت (لم) هرگز بر سر فعل ماضی نمی آید.

*«لِمَ : لِماذا » اسم استفهام است و نباید با (لَم ) اشتباه شود.

 

7- هرگاه ادوات شرط ( اِن ، مَن ، مَهما ، أینما... )برسرفعل ماضی بیایند، آن فعل اغلب معنی مضارع می دهد.

فعل شرط به صورت مضارع التزامی وجواب شرط به صورت مضارع اخباری ترجمه می شود.

*  مَن زَرَعَ حَصَدَ.         هرکس بکارد درو می کند.

 

8-«قد + مضارع » معنی ( شاید یا گاهی) می دهد.

* قد یذهبُ : شاید برود یا گاهی می رود

«قد+ماضی ) معنی ماضی نقلی یا ماضی ساده می دهد.

*  قدذهب : رفت یا رفته است

 

9-حروف «سـ» یا«سوف» هرگاه برسرفعل مضارع وارد شوند،معنی آن را به مستقبل(آینده) تبدیل می کند.

* سوف یذهبون : خواهند رفت

 

10-«کان+ماضی» معادل ماضی بعید و « کان + مضارع » معادل ماضی استمراری می باشد.

* کان قد ذهب : رفته بود

* کان یذهب : می رفت

 

11-فعل (داشت) فارسی اغلب درعربی به دوحالت معنی می شود:

             1- « کان + لـِ »←داشت    2- عند...←داشت

کان لِفلاح بستان یعملُ فیه .       کشاورزی باغی داشت که درآن کار می کرد.

* کان عندی کتابٌ قیِّمٌ  .              کتاب ارزشمندی داشتم. 

 

12-هرگاه دو یا چندفعل از افعال مضارع یاماضی بعد از ( کان ) بیاید ، «کان» معمولاً فقط یک بار برای همه آنها به کار می رود.

*کان لِرجلٍ بستانٌ قدغَرَسَ فیه اشجاراً ویُحِبُّهُ کثیراً.

   مردی بستانی داشت که در آن درختانی کاشته بود و آن را بسیار دوست می داشت.

 

13-در ترجمه اسم هایی که دارای تنوین هستند «ی» وحدت یا نکره یا «یک» اضافه می کنیم.

* رأیتُ طالباً.     دانش آموزی را دیدم.  یا:  یک دانش آموز را دیدم.

 

14-پاره ای افعال در زبان عربی دو مفعول به می گیرند،مانند (جَعَلَ:قرار داد ، أعطی: داد ، وَهَبَ: بخشید ، علَّمَ: یاد داد ، أذاق:چشاند ، سَمَّی:نامید ،...). هنگام ترجمه چنین افعالی دقت کنیم یکی از دو مفعول به را با علامت «را »  و دیگری بدون علامت و همراه با حرف اضافه یعنی به صورت متمم آورده شود.

* جَعَلتـُکَ أمیـناً علی أسراری.       تو را بر اسرار خویش امین قرار دادم.

 

15-مفعول به عربی گاهی در فارسی به جای «را» با حرف اضافه از قبیل ( از ، به ، با ،...) به کار می رود.

* جاهـِد الکفارَ.     با کافران نبرد کن.

 

16-مفعول مطلق در زبان فارسی از «قیدها» به شمار می رود و در ترجمه آن به شکل زیر عمل می کنیم:

الف – هنگام ترجمه مفعول مطلق تأکیدی از قیدهای تأکیدی مانند:( کاملاً ، حتماً ، قطعاً ، بدون شک ، ...) استفاده می کنیم.

* کَلَّمَ اللهُ موسی تکلیماَ .     خداباموسی قطعاً سخن گفت .

 

ب- هنگام ترجمه مفعول مطلق نوعی(بیانی) از کلماتی از قبیل:( بسیار ، مانند ، همچون ، به نیکی ،...) استفاده می کنیم.

* إصبِر صبراً جمیلاً.     به نیکی صبر کن.

 

17- در ترجمه جمله های حالیه ابتدا عبارت «درحالیکه» را می آوریم سپس خود فعل جمله.

 اگرفعل به کار رفته درجمله حالیه مضارع باشد و فعل قبل از آن ماضی باشد، فعل جمله حالیه به صورتماضی استمراری ، و اگر فعل جمله حالیه به صورت ( قد + ماضی ) باشد و فعل قبل از آن ماضی باشدبه صورت ماضی بعید ترجمه می شود:

* جاء الطفلُ یرکضُ .     کودک آمد درحالیکه می دوید.

جاء الطفلُ وقدضَحکَ.     کودک آمد درحالیکه خندیده بود.

 

18- در اسلوب استثنا ، اگرجمله قبل از « إلاّ » منفی باشد، می توانیم حرف «إلا» را حذف کنیم و جمله را به صورت مثبت و مؤکد ترجمه کنیم:

*ما نَجَحَ إلا محمدٌ .          فقط محمد قبول شد.

 

19 – در عباراتی که با « إنَّما » آغازشده است از تعابیری از قبیل:( فقط ، بی شک ، تنها، ...) استفاده می کنیم.

* إنَّما کان سؤالـها عن أخبار المعرکـﺔ.     فقط سؤالش درباره خبرهای جنگ بود.

 

20 – گاهی می توان مصدر را به صورت فعل ترجمه کرد.

*قصدتُ الرجوع َ الی المکتبﺔِ.         خواستم به کتابخانه برگردم.

 

21-صفت در زبان فارسی به صورت مفرد ترجمه می شود هرچند مفرد نباشد.

* التلامیذ المؤدبونَ : دانش آموزان مؤدب

 

*هنگام ترجمه جمله وصفیه ازحرف«که» استفاده می کنیم.

* رأیتُ طفلاً یلعبُ .       کودکی رادیدم که بازی می کرد.

*فعل در جمله وصفیه از نظر زمان مانند فعل بکار رفته در جمله حالیه ترجمه می شود.(نکته 17 )

 

*در زبان عربی مانند فارسی گاهی مضاف الیه می تواند بین موصوف و صفت فاصله بیندازدکه دراین  صورت، ابتدا صفت و سپس مضاف الیه ترجمه می شود.

 

* أشعـﺔ القمر الفضـیـﺔ        اشعه نقره ای رنگ ماه

 

22-به جز« لن و إذن » بقیه حروف ناصبه ( أن ، کی ، لکی ، لـِ ، حتی ) همراه با فعل مضارع بعد از خود به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.

* أن یذهبَ : که برود

* حتی یقرأُ : تا بخواند

* « لن » فعل مضارع رابه صورت مستقبل منفی تبدیل می کند.

* لن یذهبَ : هرگز نخواهد رفت

 

23- اسم های موصول خاص ( التی ، الذی ، ...) اگربلافاصله بعد از اسم دارای «ال» بیاید، اغلب به صورت «که » ترجمه می شود.  

* الشجاعُ الذی یقول الحق .    شجاعی که حق را می گوید.

 

24- خبر« لیت و لعلَّ » اغلب به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.

* لعلَّ المذنب یهتدی . شاید گناهکار هدایت شود.

* لیتنی قویٌّ کی أساعد الفقراء.     کاش قوی بودم تابه نیازمندان کمک کنم.

 

24- لای نفی جنس به صورت ( هیچ.... نیست ) ترجمه می شود.

*لا تلمیذَ فی المدرسـﺔ .    هیچ دانش آموزی در مدرسه نیست.

 

25- فعلهای مجردی که به بابهای ثلاثی مزید می روند ممکن است از نظر معنی با ریشه اصلی کلمه تفاوت داشته باشد.

عَلِمَ : فهمید ، دانست                       علَّمَ : یاد داد

حَکَی : حکایت کرد                      حاکی : تقلید کرد ، پیروی کرد

قَتَلَ :کُشت ،                                قاتَلَ : جنگید با

دَفَعَ : پرداخت ، هُل داد                إندفعَ : روانه شد ، رهسپار شد

 

26- « فعل دعایی » هرچند ماضی باشد به صورت مضارع ترجمه می شود.

*حَفِظَـکَ اللهُ .   خداوند تو راحفظ کند.

 

27-جملاتی که در آنها ( ضمیرفصل، إنَّما، قسم،...) به کاررفته است به صورت تأکیدی ترجمه می شود.

* والعصرِ إنَّ الانسان لفی خسرٍ .    سوگند به عصر که واقعاً انسان درزیان است .

* الله هو الغنیُّ .    تنها خداست که بی نیاز است.

 

28- تقدیم یک کلمه ازقبیل «مفعول و یا جار و مجرور» نیز جنبه تأکیدی به جمله می دهد.

* إیاک نعبدُ .    تنها تورا عبادت می کنیم.

* الیَّ المصیر . یقیناًبازگشت به سوی من است.

 

29- هنگام ترجمه باب تفاعل معمولاً از کلمه «بایکدیگر یا با هم »  و در باب مفاعله  اغلب ازکلمه « با »  استفاده می کنیم.

* تقاتَلَ الاعداء.     دشمنان بایکدیگر جنگیدند.

*کاتبَ محمدٌ سعیداً.   محمد باسعید نامه نگاری کرد.

 

30- درجملاتی که تمییز نسبت به کار رفته است می توان تمییز را به صورت « مبتدا یا فاعل یامفعول به »ترجمه کرد.

*  هی أکثرُمنّی صبـراً .      صبراوازمن بیشتر است.

* طابت الطالبـﺔ خُلقاً .        اخلاق دانش آموزنیکو شد.

* فجَّرنا الارضَ عیوناً .     چشمه های زمین راشکافتیم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.