فعل معلوم، فعلى است که فاعل آن در کلام ذکر شده باشد; مانند:
نَصَرَ سَعِیدٌ عَلِیّاً (سعید على را یارى کرد)
فعل مجهول، فعلى است که فاعل آن در کلام ذکر نشود و فعل به مفعول نسبت داده شود که به این مفعول، نایب فاعل میگویند; زیرا به جاى فاعل قرار گرفته است; مانند:
نُصِرَ عَلِیٌّ (علی یاری شد)
روش مجهول کردن فعل ماضى
ماضى مجهول، از ماضى معلوم گرفته میشود و براى ساختن آن، حرفِ ماقبلِ آخر ماضىِ معلوم را مکسور، و حرف متحرک ماقبل آن را مضموم میکنیم; مانند:
ضَرَبَ (زد) > ضُرِبَ (زده شد)
زَلْزَلَ (لرزاند) > زُلْزِلَ (لرزانده شد)
اِسْتَفْهَمَ (پرسید) > اُسْتُفْهِمَ (پرسیده شد)
نکته
الف در ماضى مجهولِ باب مفاعله و تَفاعُل ، تبدیل به واو میشود; زیرا ماقبل آن ضمه است; مانند:
عَاقَبَ > عُاقِبَ > عُوقِبَ
تَضَارَبَ > تُضُارِبَ > تُضُورِبَ
صرف ماضى مجهول
1. ضُرِبَ (زده شد)
2. ضُرِبَا (زده شدند)
3. ضُرِبُوا (زده شدند)
4. ضُرِبَتْ (زده شد)
5. ضُرِبَتَا (زده شدند)
6.ضُرِبْنَ (زده شدند)
7.ضُرِبَتْ (زده شد)
8.ضُرِبْتُما (زده شدید)
9. ضُرِبْتُمْ (زده شدید)
10.ضُرِبْتِ (زده شدى)
11.ضُرِبْنَما (زده شدید)
12.ضُرِبْتُنَّ (زده شدید)
13.ضُرِبْتُ (زده شدم)
14.ضُرِبْنَا (زده شدیم)
روش مجهول کردن فعل مضارع
مضارع مجهول را از مضارع معلوم میگیریم و براى ساختن آن، حرف مضارعه (اتین) را مضموم و حرف ماقبل آخر را مفتوح میکنیم; مانند:
یَضْرِبُ (میزند) > یُضْرَبُ (زده میشود)
یُزَلْزِلُ (میلرزاند) > یُزَلْزَلُ (لرزانده میشود)
یَسْتَفْهِمُ (میپرسد) > یُسْتَفْهَمُ (پرسیده میشود)
صرف مضارع مجهول
1. یُضْرَبُ (زده میشود)
2. یُضْرَبَانِ (زده میشوند)
3. یُضْرَبُونَ (زده میشوند)
4. تُضْرَبُ (زده میشود)
5. تُضْرَبَانِ (زده میشوند)
6. یُضْرَبْنَ (زده میشوند)
7.تُضْرَبُ (زده میشوى)
8.تُضْرَبَانِ (زده میشوید)
9. تُضْرَبُونَ (زده میشوید)
10.تُضْرَبِینَ (زده میشوى)
11.تُضْرَبَانِ (زده میشوید)
12.تُضْرَبْنَ(زده میشوید)
13.أُضْرَبُ (زده میشوم)
14.نُضْرَبُ (زده میشویم)
امر مجهول
امر مجهول را از مضارع مجهول میگیریم و براى ساختن آن، یک لام مکسور (لِـ) قبل از مضارع مجهول آورده، آخر آن را جزم میدهیم; مانند:
یُضْرَبُ (زده میشود) > لِیُضْرَبْ (باید زده شود)
یُزَلْزَلُ (لرزانده میشود) > لِیُزَلْزَلْ (باید لرزانده شود)
یُسْتَفْهَمُ (پرسیده میشود) > لِیُسْتَفْهَمْ (باید پرسیده شود)
از آنچه گفته شد، معلوم گردید که فعل مجهول، امر به صیغه ندارد و چهارده صیغهی آن امر به لام است.
صرف امر مجهول
1. لِیُضْرَبْ (باید زده شود)
2. لِیُضْرَبَا (باید زده شوند)
3. لِیُضْرَبُوا (باید زده شوند)
۴. لِتُضْرَبْ (باید زده شود)
۵. لِتُضْرَبَا (باید زده شوند)
۶. لِیُضْرَبُنَ (باید زده شوند)
7. لِتُضْرَبْ (باید زده شوى)
8. لِتُضْرَبَا (باید زده شوید)
9. لِتُضْرَبُوا (باید زده شوید)
10. لِتُضْرَبی (باید زده شوى)
۱۱. لِتُضْرَبَا (باید زده شوید)
۱۲. لِتُضْرَبْنَ (باید زده شوید)
۱۳. لِاُضْرَبْ (باید زده شوم)
۱۴. لِنُضْرَبْ (باید زده شویم)