نکاتی مهم در ترجمه عربی:
1-مهم ترین نکته هنگام ترجمه جملات توجه به ویژگیهای فعل ازقبیل زمان،صیغه، لازم یا متعدی،معلوم یامجهول بودن می باشد.
الف – یُعرَفُ الأصدقاءُ عند الشدائد. دوستان هنگام سختیها شناخته می شوند.
ب- کان الأولادُ یقرأونَ دروسَهُم . بچه ها درسهایشان را می خواندند.
2- درترجمه به مفرد یا مثنی یا جمع بودن کلمات ، همچنین به اسمهای اشاره به نزدیک(هذا،هذه،...)یا اشاره به دور(ذلک،تلک،...) توجه شود.
*یُریدُ الأعداءُ أن یُبعِدوا شبابَنا عن القـِیَم الإسـلامیـﺔِ .
دشمنان می خواهند که جوانان ما را از ارزش های اسلامی دور سازند.
3-اسم های اشاره (هولاء،اولئک،هذان،..) اگرقبل ازاسم دارای(ال) بیایند،به صورت مفرد یعنی به صورت این و آن ترجمه می شوند.
* هولاء التلامیذ.... این دانش آموزان
*هولاء طالبات مجتهدات. اینان دانش آموزان کوشایی هستند.
4-صیغه های غائب عربی برابربا سوم شخص فارسی و صیغه های مخاطب عربی برابر با دوم شخص فارسی و صیغه های متکلم برابر با صیغه های اول شخص فارسی می باشد.
5-فعل مضارع مجزوم به (لَم) را به صورت ماضی منفی یا ماضی نقلی منفی و مضارع مجزوم به (لمّا) را فقط به صورت ماضی نقلی منفی همراه با هنوز ترجمه می کنیم.
* لم یذهب : نرفت یا نرفته است
* لمّا یذهب : هنوزنرفته است
6-اگر بعد از (لمّا) فعل ماضی بیاید. معنی «هنگامی که » می دهد.
* لمّا رَجَعَ : هنگامی که برگشت
*باید توجه داشت (لم) هرگز بر سر فعل ماضی نمی آید.
*«لِمَ : لِماذا » اسم استفهام است و نباید با (لَم ) اشتباه شود.
7- هرگاه ادوات شرط ( اِن ، مَن ، مَهما ، أینما... )برسرفعل ماضی بیایند، آن فعل اغلب معنی مضارع می دهد.
فعل شرط به صورت مضارع التزامی وجواب شرط به صورت مضارع اخباری ترجمه می شود.
* مَن زَرَعَ حَصَدَ. هرکس بکارد درو می کند.
8-«قد + مضارع » معنی ( شاید یا گاهی) می دهد.
* قد یذهبُ : شاید برود یا گاهی می رود
«قد+ماضی ) معنی ماضی نقلی یا ماضی ساده می دهد.
* قدذهب : رفت یا رفته است
9-حروف «سـ» یا«سوف» هرگاه برسرفعل مضارع وارد شوند،معنی آن را به مستقبل(آینده) تبدیل می کند.
* سوف یذهبون : خواهند رفت
10-«کان+ماضی» معادل ماضی بعید و « کان + مضارع » معادل ماضی استمراری می باشد.
* کان قد ذهب : رفته بود
* کان یذهب : می رفت
11-فعل (داشت) فارسی اغلب درعربی به دوحالت معنی می شود:
1- « کان + لـِ »←داشت 2- عند...←داشت
* کان لِفلاح بستان یعملُ فیه . کشاورزی باغی داشت که درآن کار می کرد.
* کان عندی کتابٌ قیِّمٌ . کتاب ارزشمندی داشتم.
12-هرگاه دو یا چندفعل از افعال مضارع یاماضی بعد از ( کان ) بیاید ، «کان» معمولاً فقط یک بار برای همه آنها به کار می رود.
*کان لِرجلٍ بستانٌ قدغَرَسَ فیه اشجاراً ویُحِبُّهُ کثیراً.
مردی بستانی داشت که در آن درختانی کاشته بود و آن را بسیار دوست می داشت.
13-در ترجمه اسم هایی که دارای تنوین هستند «ی» وحدت یا نکره یا «یک» اضافه می کنیم.
* رأیتُ طالباً. دانش آموزی را دیدم. یا: یک دانش آموز را دیدم.
14-پاره ای افعال در زبان عربی دو مفعول به می گیرند،مانند (جَعَلَ:قرار داد ، أعطی: داد ، وَهَبَ: بخشید ، علَّمَ: یاد داد ، أذاق:چشاند ، سَمَّی:نامید ،...). هنگام ترجمه چنین افعالی دقت کنیم یکی از دو مفعول به را با علامت «را » و دیگری بدون علامت و همراه با حرف اضافه یعنی به صورت متمم آورده شود.
* جَعَلتـُکَ أمیـناً علی أسراری. تو را بر اسرار خویش امین قرار دادم.
15-مفعول به عربی گاهی در فارسی به جای «را» با حرف اضافه از قبیل ( از ، به ، با ،...) به کار می رود.
* جاهـِد الکفارَ. با کافران نبرد کن.
16-مفعول مطلق در زبان فارسی از «قیدها» به شمار می رود و در ترجمه آن به شکل زیر عمل می کنیم:
الف – هنگام ترجمه مفعول مطلق تأکیدی از قیدهای تأکیدی مانند:( کاملاً ، حتماً ، قطعاً ، بدون شک ، ...) استفاده می کنیم.
* کَلَّمَ اللهُ موسی تکلیماَ . خداباموسی قطعاً سخن گفت .
ب- هنگام ترجمه مفعول مطلق نوعی(بیانی) از کلماتی از قبیل:( بسیار ، مانند ، همچون ، به نیکی ،...) استفاده می کنیم.
* إصبِر صبراً جمیلاً. به نیکی صبر کن.
17- در ترجمه جمله های حالیه ابتدا عبارت «درحالیکه» را می آوریم سپس خود فعل جمله.
اگرفعل به کار رفته درجمله حالیه مضارع باشد و فعل قبل از آن ماضی باشد، فعل جمله حالیه به صورتماضی استمراری ، و اگر فعل جمله حالیه به صورت ( قد + ماضی ) باشد و فعل قبل از آن ماضی باشدبه صورت ماضی بعید ترجمه می شود:
* جاء الطفلُ یرکضُ . کودک آمد درحالیکه می دوید.
* جاء الطفلُ وقدضَحکَ. کودک آمد درحالیکه خندیده بود.
18- در اسلوب استثنا ، اگرجمله قبل از « إلاّ » منفی باشد، می توانیم حرف «إلا» را حذف کنیم و جمله را به صورت مثبت و مؤکد ترجمه کنیم:
*ما نَجَحَ إلا محمدٌ . فقط محمد قبول شد.
19 – در عباراتی که با « إنَّما » آغازشده است از تعابیری از قبیل:( فقط ، بی شک ، تنها، ...) استفاده می کنیم.
* إنَّما کان سؤالـها عن أخبار المعرکـﺔ. فقط سؤالش درباره خبرهای جنگ بود.
20 – گاهی می توان مصدر را به صورت فعل ترجمه کرد.
*قصدتُ الرجوع َ الی المکتبﺔِ. خواستم به کتابخانه برگردم.
21-صفت در زبان فارسی به صورت مفرد ترجمه می شود هرچند مفرد نباشد.
* التلامیذ المؤدبونَ : دانش آموزان مؤدب
*هنگام ترجمه جمله وصفیه ازحرف«که» استفاده می کنیم.
* رأیتُ طفلاً یلعبُ . کودکی رادیدم که بازی می کرد.
*فعل در جمله وصفیه از نظر زمان مانند فعل بکار رفته در جمله حالیه ترجمه می شود.(نکته 17 )
*در زبان عربی مانند فارسی گاهی مضاف الیه می تواند بین موصوف و صفت فاصله بیندازدکه دراین صورت، ابتدا صفت و سپس مضاف الیه ترجمه می شود.
* أشعـﺔ القمر الفضـیـﺔ اشعه نقره ای رنگ ماه
22-به جز« لن و إذن » بقیه حروف ناصبه ( أن ، کی ، لکی ، لـِ ، حتی ) همراه با فعل مضارع بعد از خود به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.
* أن یذهبَ : که برود
* حتی یقرأُ : تا بخواند
* « لن » فعل مضارع رابه صورت مستقبل منفی تبدیل می کند.
* لن یذهبَ : هرگز نخواهد رفت
23- اسم های موصول خاص ( التی ، الذی ، ...) اگربلافاصله بعد از اسم دارای «ال» بیاید، اغلب به صورت «که » ترجمه می شود.
* الشجاعُ الذی یقول الحق . شجاعی که حق را می گوید.
24- خبر« لیت و لعلَّ » اغلب به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.
* لعلَّ المذنب یهتدی . شاید گناهکار هدایت شود.
* لیتنی قویٌّ کی أساعد الفقراء. کاش قوی بودم تابه نیازمندان کمک کنم.
24- لای نفی جنس به صورت ( هیچ.... نیست ) ترجمه می شود.
*لا تلمیذَ فی المدرسـﺔ . هیچ دانش آموزی در مدرسه نیست.
25- فعلهای مجردی که به بابهای ثلاثی مزید می روند ممکن است از نظر معنی با ریشه اصلی کلمه تفاوت داشته باشد.
عَلِمَ : فهمید ، دانست علَّمَ : یاد داد
حَکَی : حکایت کرد حاکی : تقلید کرد ، پیروی کرد
قَتَلَ :کُشت ، قاتَلَ : جنگید با
دَفَعَ : پرداخت ، هُل داد إندفعَ : روانه شد ، رهسپار شد
26- « فعل دعایی » هرچند ماضی باشد به صورت مضارع ترجمه می شود.
*حَفِظَـکَ اللهُ . خداوند تو راحفظ کند.
27-جملاتی که در آنها ( ضمیرفصل، إنَّما، قسم،...) به کاررفته است به صورت تأکیدی ترجمه می شود.
* والعصرِ إنَّ الانسان لفی خسرٍ . سوگند به عصر که واقعاً انسان درزیان است .
* الله هو الغنیُّ . تنها خداست که بی نیاز است.
28- تقدیم یک کلمه ازقبیل «مفعول و یا جار و مجرور» نیز جنبه تأکیدی به جمله می دهد.
* إیاک نعبدُ . تنها تورا عبادت می کنیم.
* الیَّ المصیر . یقیناًبازگشت به سوی من است.
29- هنگام ترجمه باب تفاعل معمولاً از کلمه «بایکدیگر یا با هم » و در باب مفاعله اغلب ازکلمه « با » استفاده می کنیم.
* تقاتَلَ الاعداء. دشمنان بایکدیگر جنگیدند.
*کاتبَ محمدٌ سعیداً. محمد باسعید نامه نگاری کرد.
30- درجملاتی که تمییز نسبت به کار رفته است می توان تمییز را به صورت « مبتدا یا فاعل یامفعول به »ترجمه کرد.
* هی أکثرُمنّی صبـراً . صبراوازمن بیشتر است.
* طابت الطالبـﺔ خُلقاً . اخلاق دانش آموزنیکو شد.
* فجَّرنا الارضَ عیوناً . چشمه های زمین راشکافتیم.