اقسام قیاس برحسب مادّه
همانگونه که قبلا عنوان شد قیاس از حیث ماده به پنج قسم برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه تقسیم می شود.
صناعات خمس عقلا منحصر به این پنج قسم بوده و شق دیگرى ندارند و اجمال قضیه این است که:
قیاس از حیث مادّه یا مفید تصدیق است و یا مفید تصدیق نیست. آن که مفید تصدیق نیست قیاس شعرى نامیده مىشود و آنکه مفید تصدیق هست، یا این است که مفید تصدیق جازم است و یا مفید تصدیق جازم نیست، آنکه نیست قیاس خطابى نام دارد و آنکه هست یا هدف از آن رسیدن به حقّ واقعى است و یا هدف این نیست، آنکه نیست نامش قیاس جدلى است و آنکه هست یا ما را به حقّ واقعى مىرساند و یا نمىرساند، آنکه مىرساند نامش برهان است و آنکه نمىرساند نامش مغالطه است.
صناعت برهان
در علوم حقیقى،که انسان در آنها تنها به دنبال حقیقت محض و بىپیرایه است، راهى جز راه برهان وجود ندارد؛ چراکه در میان انواع پنجگانۀ قیاس،تنها برهان است که انسان را به حقیقت مىرساند و مستلزم یقین به واقع مىباشد.
غرض از برهان، شناسایى حقیقت است، از آن جهت که حقیقت است، خواه هدف انسان از این تلاش آن باشد که خودش به حقیقت دست یابد،یا آنکه هدفش آموزش دیگران و هدایت ایشان به سوى حقیقت باشد.
روشن است که هر قیاسی از دو مقدمه ترکیب مىشود؛ و آندو مقدمه گاهى از قضایایى هستند که پذیرش و قبول آن لازم است؛و اینها همان یقینیات است که پیش از این دربارۀ آن بحث شد.
مقدمۀ یقینى نیز یا فى نفسه بدیهى است و یکى از بدیهیات ششگانه را تشکیل مىدهد،و یا یک قضیۀ نظرى است که به بدیهیات منتهى مىشود.
در صورتى که هردو مقدمۀ استدلال یقینى باشد،آن را«برهان» گویند.
تعریف برهان
برهان را چنین تعریف کردهاند:
«قیاسٌ مؤلف من یقینیات،ینتجُ یقیناً بالذات اضطراراً»
قیاسى است مرکب از مقدمات یقینى،که ذاتاً نتیجۀ یقینى به دست مىدهد.
و ازاینرو،بر طالب حقیقت واجب است که جز از برهان پیروى نکند،اگرچه نتیجهاى بدست دهد که تا به حال کسى نگفته است.
پس می توان برهان را قیاسی تعریف کرد که شامل این ویژگیها است:
اولا مفید تصدیق است.
و ثانیا مفید تصدیق جزمى است.
و ثالثا هدف از آن وصول به«حقّ بما هو حقّ»است.
و رابعا ما را به حقّ واقعى مىرساند. مثل: «العالم متغیر و کل متغیر حادث فالعالم حادث.»
فایدۀ برهان
برهان در علوم نظرى و استدلالى محض و علوم مربوط به حقائق و واقعیات عالم به کار مىرودند، مثلا در فلسفه،کلام،ریاضیات و...و مخصوص قشر خاصى است نه عموم مردم.
برهان اصالة و ذاتا در این جهت سودمند است یعنى هدف اصلى شناخت برهان و بکار بردن آن،نیل به مقصود است.
برهان، قیاس است
در تعریف برهان گفتیم که برهان«قیاس» است و بنابراین،استقراء و تمثیل هیچکدام برهان نامیده نمىشوند. بعضى علت این امر را آن دانستهاند که استقراء و تمثیل افادۀ یقین نمىکنند، درحالىکه برهان باید افادۀ یقین کند.
البته حقیقت آن است که استقراء و تمثیل نیز گاهى افادۀ یقین مىکنند -که شرح آن داده شد- و تنها در صورتى افادۀ یقین مىکنند که بر قیاس تکیه داشته باشند.
اقسام برهان
بهطور کلّى برهان در یک تقسیم اساسى به دو قسم تقسیم می شود: برهان إنّی و برهان لمّی.
ستون هر قیاسى را حد وسط آن تشکیل مىدهد؛ چراکه این حد وسط است که میان اکبر و اصغر پیوند برقرار مىسازد، و ما را به نتیجه (مطلوب) مىرساند. در خصوص برهان باید فرض کنیم که حدّ وسط علتِ یقین به نتیجه است.
در واقع در کلیۀ استدلالات منطقى این اوسط است که واسطۀ در اثبات اکبر برای اصغر و تصدیق ذهن به ثبوت اکبر براى اصغر است. منتها در بعض موارد تصدیق ظنى است و در خصوص برهان،تصدیق یقینى است.
در خصوص برهان حدّ وسط واسطه ی ثبوت اکبر براى اصغر است شود، پس واسطه در تصدیق ذهن است و بر همین اساس آن را «واسطه در اثبات»گویند.
حال وقتى همین امر را با خارج و واقع مىسنجیم از دو حال خارج نیست:
1- یا این است که حدّ وسط همانطور که واسطه در اثبات و تصدیق ذهن است، واسطه در ثبوت و وجود خارجى هم هست یعنى به حسب واقع و نفس الامر و خارج اوسط علّت ثبوت برای اصغر است. یعنى هم واسطه در اثبات و هم در ثبوت باشد نامش برهان لمّى است.
چون با این برهان، لمیّت و علّیت مطلقه به دست مىآید. مانند:
-این آهن حرارتش بالا رفته است.
-و هر آهنى که حرارت آن بالا رفته است،حجمش افزوده شده است.
در نتیجه: این آهن حجمش افزوده شده است.
(استدلال به بالا رفتن درجۀ حرارت بر افزایش حجم،استدلال به علت براى اثبات معلول است.زیرا حرارت همانگونه که حکم به افزایش حجم را در ذهن پدید مىآورد،همچنین در خارج و نفس الامر حجم آهن را افزایش مىدهد.)
2- و یا این است که اوسط تنها واسطه در اثبات است امّا واسطه در ثبوت نیست که به آن برهانى انّى مىگویند. زیرا انّیت یعنى تحقّق و وجود در عقل را مىرساند و لا غیر.
منابع :
شرح منطق مظفر - علی محمدی خراسانی - ج2
منطق مظفر - ترجمه علی شیروانی - ج2
تلخیص: نگین افتخاری